تجمل گرایی آفت زندگی
تجمل گرایی آفت زندگی-- محمد اسماعیل عبدالهی
تجمل پرستانی که اسیر زنجیرهای مادیات گشته اند، در انجام وظایف الهی و اجتماعی خود دچار کوتاهی می شوند؛ زیرا پرداختن انسان به این امور، او را از توجه به امور مهم و صحیح زندگی فردی و اجتماعی باز می دارد.
تجمل گرایی، اصطلاحی است مرکب از دو واژۀ «تجمل» و «گرایی»؛ تجمل به معنای «خود را زینت دادن و آراسته شدن» و گرایی به معنای «آهنگ، میل و رغبت کردن». با توجه به این تعبیرها، تجمل گرایی به معنای رغبت کردن به تجملات و توجه به ظواهر زندگی است. از میل به زیبایی و تجمل، در آیه ها و روایتهای بسیاری یاد شده است. از جمله خداوند در قرآن کریم می فرماید: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِیَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْق»؛1 «بگو: چه کسی زینتهای الهی را برای بندگان خود آفریده و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟»
البته امامان معصوم علیهم السلام به امر تجمل و زیبایی در حد معمول اهمیت می دادند. امام صادق علیه السلام می فرماید: «إِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یُحِبُّ الْجَمَالَ وَ التَّجَمُّل وَ یُبْغِضُ الْبُؤُسَ وَ التَبَاؤُّسْ؛2 همانا خداوند زیبایی و تجمل را دوست دارد و از فقر و فقرنمایی بدش می آید.»
از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل است که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ إِذَا أَنْعَمَ عَلَى عَبْدٍ أَنْ یَرَى أَثَرَ نِعْمَتِهِ عَلَیْه ؛3 همانا وقتی خداوند نعمتی به بنده ای داد، دوست دارد اثر نعمتش را بر او ببیند.» این، جنبۀ مثبت و معمول تجمل گرایی است که خداوند و ائمۀ اطهار علیهم السلام بر آن تأکید کرده اند و باید به کنترل و مراقبت آدمی درآید؛ زیرا اگر از حد معمول فراتر رود و به افراط کشیده شود، به امری ناپسند و نامعقول تبدیل خواهد شد. تجمل گرایی در دیدگاه عرف، به معنای روی آوری بیش از حد به مادیات و گردآوری اشیا و لوازم غیرضروری و دل بستن به آنهاست، به گونه ای که این عمل، برای انسانها به هدف تبدیل شود. این نوع تجمل گرایی نه تنها سفارش نشده است؛ بلکه به دلیل گرفتار شدن مسلمانان در دام اسراف نکوهش نیز شده است.
جایگاه تجمل در اسلام
اسلام در عین حال که به زندگی دنیایی انسان توجه دارد و خداوند متعال وسایل رفاه و آسایش او را در دنیا فراهم آورده است، مسلمانان را به عدم افراط و تفریط در این زمینه فرا خوانده و به زندگی معتدل و قناعت دعوت می کند.
بر انسان لازم است حقوق جسمانی خود را نیز بشناسد و از زیباییهای زندگی که خداوند برای او حلال کرده، بهره گیرد. مزایایی که شامل تمام لذات و مظاهر زندگی بوده، مزاج انسان سالم و معتدل طالب آنها است.اسلام میل به ترقی را که در طبیعت انسان ریشه دارد با بهره گیری از نعمتهای الهی معارض نمی داند؛ امّا وقتی مال دوستی به اوج برسد، و به مال پرستی تبدیل شود، عامل بسیاری از لغزشها می شود و انسانها را از راه کمال باز می دارد. نگاهی به مخالفان انبیا ما را به این باور می رساند که آنان با به رخ کشیدن ثروت، خود و هوادارانشان را برتر می شمردند. غافل از اینکه تنها ملاک برتری در اسلام، تقوا و ساده زیستی است که همان روش و منش پارسایان می باشد. همان راهی که امامان معصوم علیهم السلام ترسیم کرده اند. آنان در برابر وسوسه های دنیوی مردانه ایستادند و هیچ گاه تسلیم زر، زور و تزویر نشدند. آنان با اینکه می توانستند همچون دیگران از مواهب دنیا بهره مند شوند؛ ولی چون در جایگاه رهبری و امامت بودند، حتی از ضروریات زندگی نیز گذشتند تا برای آیندگان سرمشقی باشند. متأسفانه در طول تاریخ برخی که باید چشم بیدار اسلام و پاسدار ارزشهای اخلاقی باشند و سیرۀ معصومین علیهم السلام را در پیش گیرند، نابخردانه به ثروت اندوزی و تجمل گرایی روی آورده، راه را از بی راهه باز نشناختند تا بدان جا که به تدریج، مال دوستی در آنان به دنیاگرایی، شهوت رانی، سودجویی و در نهایت، سست شدن ارزشها انجامیده است.
از این رو، همواره اهل بیت علیهم السلام خطر وابستگی و دل بستن به مادیات را گوش زد کرده و راه کارهای خروج از این تعلق را نیز برشمرده اند.
پی آمدهای تجمل گرایی
همه می دانیم که هر پدیدۀ اجتماعی آثار ونتایجی را به دنبال خود می آورد و در بعضی موارد، بر کنشها و واکنشهای نسل آیندۀ جامعه تأثیر می گذارد.
زیانهای تجمل گرایی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در کوتاه مدت یا دراز مدت در جامعه بر جای خواهد ماند، بسیار است. اینک با در نظر گرفتن آیات قرآن کریم و سخنان امامان معصوم علیهم السلام و اشاره به برخی رخدادهای تاریخی در این زمینه، مهم ترین آفتها و پیامدهای منفی این پدیده را یادآور می شویم:
1. تباهی سرمایه های مادی:
تجمل گرایی سبب می شود فرد بیش تر از آنچه تولید می کند، مصرف نماید. بدین ترتیب، در سطح وسیع تر، جامعه ای که در راه تجمل طلبی گام نهاده است، جامعه ای مصرف زده خواهد شد؛ یعنی با مصرف شدن بیش تر منابع و امکانات آن، دیگر در تولید و سرمایه گذاری قدرت کافی نخواهد داشت.
اسلام از گرایش فطری بشر به زیباییها آگاه است. به همین دلیل برآوردن این نیاز طبیعی و فطری را در محدودۀ شریعت و عقل مورد تأیید قرار می دهد؛ ولی فراتر از آن را نهی کرده است.
مصرف بیش از اندازه، پرداختن به تجملات، ناآگاهی، نبود تخصص و مهارت در مدیریت مالی، بی توجهی به مسائل زندگی، گرایش به صوفی منشی، سهل انگاری در به کارگیری اموال و امثال آن. به تباهی سرمایه های زندگی، اختلال در انجام دادن مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی و تزلزل در حرکت معنوی انسان می انجامد؛ زیرا سیر و عروج معنوی در این جهان با ابزار مادی و شرایط طبیعی صورت می گیرد. در حدیث مشهور نبوی صلی الله علیه وآله آمده است: « فَلَوْ لَا الْخُبْزُ مَا صَلَّیْنَا وَ لَا صُمْنَا...؛4 اگر نان نباشد، نه می توانیم نماز بخوانیم و نه روزه بگیریم.»
قرآن کریم نیز دربارۀ حفظ اموال و تباه نکردن آن می فرماید: «وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَاماً»؛5 «اموال خود را که خدا مایۀ پایداری و برپا بودن شما قرار داده است، به دست سفیهان نسپارید!»
خداوند در جمله «الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَاماً» می خواهد بفرماید که قوام زندگانی و اجتماعتان به سرمایه های شما است و بدون آن نمی توانید کمر راست کنید، پس آن را به دست سفیهان نسپارید. از این تعبیر، اهمیتی که اسلام برای مال و حفظ آن قائل است، به خوبی روشن می شود.
2. زمینه سازی برای گناهان
تجمل گرایی، زمینه را برای انجام بسیاری از گناهان مانند: غرور، حسد، طمع، شهوت پرستی و کینه توزی آماده می سازد. خدای متعال می فرماید: «همانا بدانید که زندگانی دنیا بازیچه و سرگرمی کودکانه است و آرایش، تفاخر، خودستایی با یکدیگر و حرص افزودن بر مال و فرزندان است... دنیا جز متاع فریب و غرور چیزی نیست.»6 آدمی هنگام سرگرم شدن به تجملات با بسیاری از وسوسه های شیطانی روبه رو می شود.
اسلام، مصرف هر کالایی را به انگیزه های فخرفروشی و خودنمایی به دیگران یا برای رقابت و چشم و هم چشمی، ناپسند می داند. داشتن چنین انگیزه هایی در مصرف تا آنجا محکوم است که پیشوایان الهی مردم را از مصداقهای پیش پا افتاده و سادۀ آن نیز نهی کرده اند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام در تفسیر آیۀ: «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا»؛7 «آن خانه آخرت را برای کسانی قرار می دهیم که نمی خواهند در زمین برتری جویی و تبه کاری کنند.» فرموده است: اگر کسی از اینکه بند کفش او بهتر از بند کفش دوستش باشد، خرسند شود، داخل در عنوان این آیه می شود. (و از کسانی به شمار می رود که خواهان برتری اند)».8
در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله آمده است: «مَنْ لَبِسَ ثَوْباً فَاخْتَالَ فِیهِ خَسِفَ اللَّهُ بِهِ مِنْ شَفِیرِ جَهَنَّمَ وَ کَانَ قَرِینَ قَارُونَ؛9 هر کس لباسی بپوشد و در آن اظهار بزرگی کند، خداوند به وسیله آن او را از لب دوزخ فرو می کشد و او همراه قارون خواهد بود.» این دو روایت، افرادی را در برمی گیرد که به انگیزۀ تفاخر یا تجمل، چنین کنند.
3. گسترش فقر در جامعه
پرداختن به تجملات، زمینه های پیدایش فقر را فراهم می آورد. در یک زندگی اقتصادی و سالم، درآمد شخص یا جامعه از هزینۀ آن کمتر نیست و یا دست کم با آن برابر است.
امام علی علیه السلام دربارۀ عدم اندازه نگه داشتن در خرج زندگی و زیاده روی کردن در مصرف می فرماید: «سَبَبُ الْفَقْرِ الْإِسْرَافُ؛10 زیاده روی (در معیشت)، سبب فقر (و نیازمندی انسان) می شود.»
چه بسیارند افرادی که با رنج و زحمت، اشرافی گری پیشه می کنند و به زیاده روی در مصرف روی می آورند. چنین افرادی پس از مدتی به سبب این زیاده روی و ترک اندازه در معیشت، محتاج دیگران گشته، به فقر مبتلا می شوند و دیگران را نیز گرفتار فقر و کمبود سرمایه می کنند.
4. تبدیل ارزش به ضد ارزش
تبدیل باورها و ارزشهای دینی و مذهبی به ضد ارزش، یکی دیگر از پیامدهای تجمل گرایی است. با گسترش تجمل گرایی، ارزشهایی که دین بر آن تأکید کرده و هر انسان عاقلی آن را می پذیرد، و حتی تجربۀ پیشینیان آن را به اثبات رسانده و در تار و پود جامعۀ دینی و مذهبی ریشه دوانده است، دستخوش نابودی شده، به عنوان ضد ارزش قلمداد می گردد. در جامعه ای که تمام تلاش اعضای آن، دست یابی به تجملات بی حد و حصر باشد، دیگر مفاهیمی چون: زهد، قناعت، انفاق و ایثار هیچ جایگاهی نخواهند داشت؛ زیرا تمام این ارزشها مخالف خواست و میل آنان است و هیچ کدام برای آنها ارزشی ندارند. تجمل پرستی در میل درونی انسان به اندوختن مال و زینتهای مادی ریشه دارد. خداوند در قرآن می فرماید: «وَ قالَ مُوسى رَبَّنا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زینَةً وَ أَمْوالاً فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا رَبَّنا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبیلِکَ رَبَّنَا اطْمِسْ على أَمْوالِهِم»؛11 «موسی علیه السلام گفت: پروردگار ما! تو فرعون و اشراف وابستۀ او را در زندگی دنیا زیور و دارایی داده ای که با آن، قوم ما را از راه تو گمراه کنند. خدایا! دارایی آنان را نابود ساز!»
امام رضا علیه السلام دربارۀ این گونه افراد فرموده است: «لَا یَجْتَمِعُ الْمَالُ إِلَّا بِخِصَالٍ خَمْسٍ بِبُخْلٍ شَدِیدٍ وَ أَمَلٍ طَوِیلٍ وَ حِرْصٍ غَالِبٍ وَ قَطِیعَةِ الرَّحِمِ وَ إِیثَارِ الدُّنْیَا عَلَى الْآخِرَةِ؛12 مال دنیا جمع نمی شود، مگر با پنج خصلت: بخل بسیار، آرزوهای دراز، چیرگی آزمندی (بر انسان)، ترک صله رحم (و رسیدگی به بستگان تنگ دست) دنیاپرستی و فراموش کردن آخرت.»
5. کاهش معنویت در جامعه
انسان در جهان مادی از آغاز آفرینش تا زمان مرگ، با طبیعت و بسیاری از عناصر مادی، ارتباط مستقیم دارد. از این رو، نسبت به جهان مادی، به گونه ای انس و الفت پیدا می کند و در پرتو این ارتباط نزدیک، از لذتهای مادی و طبیعی این جهان بهره مند می شود، تا جایی که به این حیات مادی و طبیعی، عشق می ورزد. بسیاری از انسانها بر اثر شدت این علاقه، هدف اصلی از آفرینش این جهان و خویشتن را به فراموشی می سپارند و به هیچ قیمتی حاضر نیستند ذره ای از این لذتهای مادی از دست بردارند.
تجمل گرایانی که فریفته و دلباختۀ تجمل شده اند و از امور معنوی فاصله گرفته اند، نمونۀ این دسته از انسانها هستند. حال هر قدر افراد بیش تری در یک جامعه چنین بینشی داشته باشند، به همان نسبت، افول معنوی در سطح وسیعی از جامعه گسترش می یابد. این موضوع از نظر تاریخی نیز قابل بررسی است.
پس از رحلت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله خلفا در خلافت و رهبری جامعۀ اسلامی از سیره و سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فاصله گرفتند. همین امر سبب شد معنویت در جامعۀ اسلامی رنگ ببازد و آثار سوء آن که دامنگیر جامعۀ اسلامی شده تاکنون نیز جوامع اسلامی را رها نکند. خداوند دربارۀ این تجمل پرستان و دوستداران زیباییهای دنیوی می فرماید: «الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا عَلَى الآخِرَةِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا أُوْلَئِکَ فِی ضَلاَلٍ بَعِیدٍ»؛13 «کسانی که [فریفتۀ زخارف و زینتهای دنیوی شده اند و] زندگی این دنیا را بر آخرت ترجیح می دهند [و نفس خود را از پیروی سنت خدا و تدین به دین او باز می دارند] و مردم را نیز از راه خدا منصرف می کنند و در پی آن هستند که برای سنت و دین خدا، کجی پیدا کنند [تا دشمنی خود را موجه جلوه دهند و مردم را راضی کنند تا به هر سنتی از سنتهای اجتماعی و بشری، هر قدر هم خرافی باشد، عمل کنند، به این وسیله] ضلالت برای آنان مسجل و حتمی می گردد.»14
6. از بین رفتن آرامش واقعی
از بین رفتن رفاه و آرامش حقیقی افراد، دیگر پیامد تجمل گرایی است که خسارتهای بسیاری همچون تزلزل در نظام خانوادگی و روابط اجتماعی را به همراه دارد. فرد تجمل گرا همیشه در پی مُد و تهیه امکانات و وسایلی است که از تازگی برخوردار باشند. از این رو، در جریان تغییر مد و تکاپو برای تغییر دادن وسایل زندگی و لوازم زندگی همواره در تنش و اضطراب روحی به سر می برد. افزون بر آن، حرص دست یابی به چنین امور تجملی و آمال و آرزوهای طولانی تمام وجود او را فرا می گیرد و سبب می شود غمی جان کاه او را به شدّت بیازارد.
حضرت علی علیه السلام می فرماید: «اَلْمَالُ یُفْسِدُ الَمآلَ وَ یُوَسِّعُ الْآمَالَ؛15 مال [دوستی] اهداف عالی انسانی را فاسد و آرزوهای طولانی را زیاد می کند.»
این سخن عام است؛ ولی نظر به اینکه تجمل گرایان در شمار مال دوستان اند، مضمون این حدیث تجمل پرستان را نیز در بر می گیرد. ایشان در جای دیگر فرموده است: «کسی که قلبش از محبت دنیا پر شود، سه چیز با قلب او آمیخته می گردد: رنجی که رهایش نمی کند، حرصی که ترکش نمی نماید و آرزویی که به آن نمی رسد.»16
انسان آگاه و هوشمند از فرجام چنین افرادی عبرت می گیرد و زندگی خود را بر اساس آموزه های دین مبین اسلام طرح ریزی می کند و این سخن امیرالمؤمنین علی علیه السلام را با تمام وجود می پذیرد که فرمود: «اگر صلاح در نفس را می خواهی، بر تو لازم است که به میانه روی، قناعت و ساده زیستی رفتار کنی.»17
همچنین از نظر اجتماعی، فرد تجمل گرا افزون بر مشکلات روحی و روانی که خود بدان گرفتار است، دیگران را نیز به میدان رقابت بیهوده برای افزایش مصرف گرایی می کشاند و جامعه را دچار کشمکشها و تضادّ درونی و اخلاقی می کند. صفات زشتی همچون: حسد، کینه، طمع، و خشم در منش، گفتار و کردار آنان تأثیر می گذارد و روابط خانوادگی و اجتماعی آنان را به پرخاشگری، آشوب و اختلاف تبدیل می سازد. به طور کلی، افراد تجمل گرا، موجوداتی مغرور و متکبرند که همواره در پی برتری جویی و به استضعاف کشاندن و تحقیر دیگران هستند.
7. ناتوانی در انجام وظیفه
در جامعۀ اسلامی هر کس در برابر خود و اجتماعی که در آن زندگی می کند، وظایفی بر عهده دارد. اگر شماری از اعضای این جامعه به تجملات سرگرم شوند، خواه ناخواه از وظایف خود در بعضی موارد باز می مانند و به خود و دیگران آسیب می رسانند.
تجمل پرستانی که اسیر زنجیرهای مادیات گشته اند، در انجام وظایف الهی و اجتماعی خود دچار کوتاهی می شوند؛ زیرا پرداختن انسان به این امور، او را از توجه به امور مهم و صحیح زندگی فردی و اجتماعی باز می دارد.
در حقیقت، سستی فرد تجمل پرست در انجام وظایف و از دست دادن بصیرت الهی ریشه دارد که آن نیز پیامد طبیعی علاقه مندی کورکورانه به مادیات است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرموده است: «مَنْ یَرْغَبْ فِی الدُّنْیَا فَطَالَ فِیهَا أَمَلُهُ أَعْمَى اللَّهُ قَلْبَهُ عَلَى قَدْرِ رَغْبَتِهِ فِیهَا؛18 کسی که به دنیا عشق و علاقه بورزد و آرزوهای طولانی برای خود بپروراند، خدا قلب او را به هر اندازه ای که نسبت به دنیا علاقه بورزد، کور می کند.»
8. فراموشی یاد خدا و قیامت
غفلت یکی دیگر از پیامدهای تجمل گرایی است که انسان را از هستی بخش خود جدا و به امور پست و حقیر سرگرم و وابسته می کند. انسان با جامعۀ تجمل گرا به دلیل دل سپردن به سرگرمیهای ساختگی و روزانۀ زندگی مادی، از مبدأ و مقصد خود غافل می شود و خدا و آخرت را فراموش می کند. خداوند در قرآن می فرماید: «یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ»؛19 «آنان تنها ظاهری از زندگی دنیا را می دانند و از آخرت بی خبرند.»
مجموعه ای از سرگرمیها و لذتهای زودگذر و خوابها و خیالها تمام برداشت آنان را از زندگی دنیایی تشکیل می دهد و همین سطحی نگری، آنان را از مسیر و هدف اصلی گمراه می کند و به سقوط می کشاند. اگر آنان، باطن زندگی دنیا و رزق و برقهای آنان را می دانستند، می توانستند به راحتی آخرت را بشناسند؛ زیرا اندکی دقت در این زندگی زودگذر نشان می دهد که این دوره حتماً مرحله ای از یک مسیر بزرگ است. همان گونه که دقت در زندگی دوران جنینی نشان می دهد که این دوره، هدف نهایی این زندگی نیست؛ بلکه مرحله ای مقدماتی برای ورود به زندگی گستردۀ پیش رو است.
در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: «بزرگ ترین فساد این است که انسان به غفلت از خدا راضی شود. این فساد از طولانی بودن آرزو، حرص و کبر پدید می آید. همچنان که خداوند عزوجل در داستان قارون خبر داده است. آنجا که فرمود: "آرزوی فساد در زمین نکن! همانا خداوند مفسدان را دوست ندارد." این خصلتها در وجود و اعتقاد قارون بود و اصل این خصلتها (ناشی) از دوستی (زیاد) دنیاست و جمع آنها....»20
9. ورشکستگی و بدهکاری
بیش تر ورشکستگیها و بدهکاریهای اقتصادی به دلیل رعایت نکردن میانه روی در دخل و خرج است. تجمل پرستانی که دل در گرو هوا و هوس دنیایی دارند. زمانی به خود می آیند که کار از کار گذشته و دیگر راهی برای بازگشت شان باقی نمانده است. کم نیستند کسانی که با دست دراز کردن به طرف مردم و قرض گرفتن ازدیگران زندگی ساده و معمولی خود را به زندگی اشراف و اعیان برسانند. به همین دلیل، ناچار می شوند سرمایه های خود را در این دنیا به بهای ناچیز قربانی تجمل پرستی کنند.
امام کاظم علیه السلام می فرماید: «مَنِ اقْتَصَدَ وَ قَنِعَ بَقَیَتْ عَلَیْهِ النِّعْمَةُ وَ مَنْ بَذَّرَ وَ أَسْرَفَ زَالَتْ عَنْهُ النِّعْمَةُ؛21 کسی که میانه روی داشته باشد و قناعت کند، نعمتها (و اموال) خود را از دست نخواهد داد. در مقابل، کسی که اسراف و تبذیر کند، نعمتها را از دست می دهد (و محتاج دیگران می شود).»
10. رویارویی با حق و حقیقت
انسانی که به دنیا وابسته است و از ساده زیستی به تجملات روی می آورد حقوق اجتماعی را در نظر نمی گیرد و از عدالت می گریزد. و چنان روحیۀ خودخواهی و غرور بر او چیره می شود که جز خود نمی تواند کس و چیز دیگری را قبول داشته باشد و با قدرت تمام با آن می ستیزد. خداوند متعال در قرآن می فرماید: «وَ ما أَرْسَلْنا فی قَرْیَةٍ مِنْ نَذیرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُون» ؛22 «ما در هیچ شهر و دیاری پیامبری انذار کننده نفرستادیم، مگر اینکه مترفین آنان (همان کسانی که مست ناز و نعمت بودند) گفتند: ما به آنچه بر شما فرستاده شده، کافر هستیم.»
مترفون در این آیه، جمع مترف از ماده «ترف» به معنی تنعم است. مترف به کسی می گویند که فزونی نعمت و زندگی سرشار از رفاه، او را مست و مغرور و غافل کرده و به طغیان گری واداشته است.23
مترفان طغیان گر و غافل معمولاً در صف نخست مخالفان پیامبران بودند؛ زیرا آموزه های پیامبران الهی، مزاحم کام جوییها و هوس رانیهای آنان بود. همچنین پیامبران از حقوق محرومانی دفاع می کردند که مترفان با غصب حقوق آنان توانسته بودند به این زندگی پر زرق و برق و تجملاتی برسند. افزون بر آن، این گروه همیشه برای پاسداری از مال و ثروت شان، قدرت حکومت را به ناروا در اختیار می گیرند.
11. عذاب الهی
یکی دیگر از پیامدهای سوء تجمل گرایی، عذاب دردناک خداوند در فردای قیامت است که دامنگیر تجمل پرستان خواهد شد؛ زیرا قیامت، سرای حسابرسی به تک تک اعمال بندگان خدا خواهد بود و در برابر هر عملی که بندگان انجام داده باشند، ثواب یا عقابی داده خواهد شد.
از همین رو، بزرگان و اولیای دین همواره مسلمانان را نسبت به در اختیار داشتن مالی بیش از اندازۀ نیاز، برحذر داشته اند؛ زیرا ممکن است نتوانند آن گونه که شایسته است، حق آن را به جا آورند.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «کُلُ بِنَاءٍ فَوْقَ الْکِفَایَةِ یَکُونُ وَبَالاً عَلَى صَاحِبِهِ یَوْمَ الْقِیَامَة؛24 هر ساختمانی که بیش از احتیاج باشد، در روز قیامت (وبال گردن و) بر دوش صاحبش خواهد بود»
این سخن بدان معناست که خدا در فردای قیامت دربارۀ این کار از او حساب و کتاب پس خواهد گرفت و در واقع، وی با این کارها بار گناهانش را سنگین تر کرده است.
در روایتی که امام کاظم علیه السلام از پدرانش و آنان از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل کرده اند، چنین می خوانیم: «هر چه بنده ای خود را به سلطان ستمکار نزدیک تر کند، از خداوند دورتر شده است، و هر چه مال و ثروتش بیش تر شود، حساب و کتابش نزد خداوند سخت تر می شود.»25
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نیز به «ابن مسعود» می فرماید: «ای ابن مسعود! پس از من اقوامی می آیند که طعامهای پاکیزه و رنگارنگ را می خورند.... و خانه ها و کاخهایی بنا می کنند و مساجد را به زیورآلات تزیین می نمایند. تمام همت آنان برای دنیا است و به آن دل بسته و اعتماد کرده اند. شرف آنان به درهمها و دینارهاست و تلاش شان برای شکم. آنان بدترین بدها هستند که فتنه از آنان برمی خیزد و به خودشان بر می گردد.»26
پی نوشت:
1) اعراف: 32.
2) اصول کافی، شیخ کلینی، مکتب علمیه اسلامیه، تهران، بی جا، 1385 ق، ج6، ص440.
3) تحف العقول، ابن شعبه حرانی، دار الحدیث، قم، 1383ق، ص56.
4) اصول کافی، شیخ کلینی، ج5، ص73.
5) نساء: 5.
6) حدید: 20.
7) قصص: 83.
8) تفسیر نورالثقلین، ابن جمعه حویزی، اسماعیلیان، قم، 1412 ق، ج4، ص144.
9) مکارم الاخلاق، مرحوم طبرسی، انتشارات شریف رضی، قم، چاپ چهارم، 1412 ق، ص495.
10) بحار الانوار، علامه مجلسی، دار الاحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 ق، ج71، ص347.
11) یونس: 88.
12) عیون اخبار الرضا(ع)، شیخ صدوق، تحقیق مستفید، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1380ش، ج1، ص276.
13) ابراهیم: 3.
14) المیزان، علامه طباطبایی، الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1393 ق، ج12، ص14.
15) غرر الحکم، ابن محمد آمدی، دار الحدیث، قم، 1383 ق، ج1، ص374.
16) غرر الحکم، آمدی، ج5، ص359.
17) غرر الحکم، آمدی، ج3، ص192.
18) تحف العقول، ابن شعبه، ص48.
19) روم: 7.
20) سفینة البحار، شیخ عباس قمی، آستان قدس رضوی، مشهد، ج2، ص361.
21)تحف العقول، ابن شعبه خرّانی، موسسه امیر کبیر، تهران، چاپ اول، 1382 ق، ص643.
22) سباء/ 34.
23) لسان العرب، ابن منظور، دار الصادر، بیروت، 1997، ج9، ص17.
24) مکارم الاخلاق، طبرسی، 1416 ق، ص127.
25) منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، هجرت، قم، 1410 ق، بی جا، ص347.
26) مکارم الاخلاق، مرحوم طبرسی، ص237.
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره163.