خیر این رابطه صحیح نیست. اشاره به چند نکته فضای بحث را روشن تر می کند؛
1. هر چه انسان مهذب تر و مزکی تر گردد انتظار بالاتری از او هست. لذا مستحبات او تبدیل به واجبات می گردد. البته نه واجبات فقهی بلکه به این معنا که عارف وارسته ای چون امام خمینی ره که یک عمر نماز شب خوانده اگر از روی کاهلی و غفلت یک بار برای نماز شب خواب بماند مواخذه می گردد و درجات سلوکی اش کم می گردد اما فردی عادی اگر یک بار نماز شب بخواند خداوند جایزه هم به او می دهد. پس حسنات الابرار سیئات المقربین. لذا این نسبت برقرار است اما بعضا بلعکس.
2. کیفیت از کمیت ارزشمند تر است. لذا یک عمل خالص از ده عمل معمولی ارزشمند تر است. بنابراین لزوماً عمل عبادی زیاد، خوب نیست. نقل است امام باقر علیه السلام در زمان کودکی امام صادق علیه السلام _آنگاه که متوجه شدند ایشان عبادت فراوان انجام می دهد و خود را در آن به سختی می اندازد_ به امام صادق علیه السلام فرمودند: فرزندم لازم نیست اینقدر عبادت فراوان انجام دهی ، بیشترسعی در خلوص عمل داشته باش. البته افراد کامل هم در کمیت و هم در کیفیت برترین می باشند و اینطور نیست که کملین اعمال عبادی کمی انجام دهند. یکی از دلایل آن این است که گاهی خود عمل فراوان بر خلوص آن می افزاید.
3. نماز شب تنها بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله واجب بود و حتی بر امامان علیهم السلام نیز واجب نبود. چنانکه در کتاب مفاتیح الحیات آیت الله جوادی آمده است که فردی نقل می کند از نماز عشا تا طلوع فجر با امام مباحثه علمی داشتیم. ایشان از این روایت نتیجه می گیرد که پس امام علیه السلام در آن شب نماز شب نخواندند.
4. چنانکه خودتان به درستی اشاره کردید در سیره ائمه علیهم السلام و علمای اسلام نیز خلاف این رابطه دیده می شود. بلکه معیار این است که اگر قلب اقبال داشت اعمال عبادی خود را زیاد کنید و اگر ادبار کرد به واجبات اکتفا نمایید. والسلام