از ضروریات زندگى و از جمله اصول پذیرفته شده عقل، «اصل برنامه ریزى» است.در سایه این اصل انسانها به اهداف خویش دستیافته و از مسیر پرفراز و نشیب زندگى بسلامت مىگذرند .
اسلام بعنوان ارائه کننده کاملترین برنامه براى هدایت بشر همواره بر این اصل تأکید نموده است تا آنجا که امیر المؤمنین (ع) مىفرماید:
اى مردم دنیائى که در آن تدبیر نیست خیرى ندارد.
در روایات اسلامى ضمن تأکید برنامهریزى روزانه، اوقات روزانه یک مسلمان بدینگونه تقسیم شدهاند.
1 ـ اختصاص قسمتى از روز براى کار و تأمین معاش، کما اینکه در روایت است «ساعة لامر المعاش» (1)
2 ـ اختصاص قسمتى از روز براى عبادت کما اینکه مىخوانیم «ساعة لمناجات الله» (2) .
3 ـ اختصاص قسمتى از روز براى معاشرت کما اینکه مىخوانیم «و ساعة لمعاشرة الاخوان» (3) .
4 ـ اختصاص قسمتى از روز براى استراحت و تفریح کما اینکه مىخوانیم «و ساعة تخلون فیها للذاتکم فى غیر محرم» (4) .
بر اساس متون اسلامى که بخشى از آنها در بالا آمد این بخش در چهار فصل کار، عبادت، معاشرت، تفریح و استراحت، تنظیم شده است.
نکته اگر چه محاسبه در برخى روایات بعنوان یک قسمت از هر روز در روایات آمده است.ولى ما آنرا در بخش دوم مطرح نمودهایم.
فصل اول
کسب و کار
کسب و کار بعنوان عملى براى تأمین معاش انسان، قسمتى از اوقات او را به خود اختصاص مىدهد؛ در این باب ما به تبیین مطالب زیر مىپردازیم:
1 ـ اهمیت و ارزش کسب و کار در اسلام: کار، براى تأمین معاش خانواده، از نظر اسلام داراى اهمیت فراوان است.امام صادق (ع) در این زمینه مىفرماید:
اى هشام! آنگاه که مىبینى دو گروه آماده جنگند از تلاش و کوشش جهت کسب روزى حلال در آن روز دست بر مدار (5) .همچنین پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: «کسب روزى حلال بر هر مرد و زن واجب است» (6) .
خداوند به انسانهائى که در راه تأمین معاش خانواده زحمت مىکشند وعده آمرزش داده است .پیامبر اکرم (ص) مىفرماید:
هر کس که شب را در حالیکه در کسب رزق حلال رنجیده و خسته شده است بخوابد، در حالى که مشمول آمرزش خداوند است خوابیده است (7) .
در روایات بسیارى آمده است: کسى که براى کسب معاش خانواده زحمت مىکشد در اجر همانند مجاهد فى سبیل الله قلمداد شده است.
امام موسى کاظم (ع) مىفرماید: کسى که براى کسب روزى حلال تلاش کند، تا بدان وسیله مخارج خود و خانوادهاش را تأمین سازد، مانند کسى است که در راه خدا جهاد مىنماید (8) .
از امام صادق (ع) نقل است که فرمودند: آنگاه که مردى تنگدست است و براى تأمین خوراک خود و خانوادهاش کار کند و از طلب حرام اجتناب نماید، مانند رزمندهایست که در راه خدا جهاد مىکند (9) .
کار و فعالیت براى کسب روزى حلال در زندگى معصومین و ائمه (ع) جایگاه ویژهاى داشته است به طورى که در زندگى همه آنها صحنههائى از فعالیت و تلاش براى تأمین معاش به چشم مىخورد.امام کاظم (ع) در این زمینه مىفرماید:
پیامبر خدا و امیر مؤمنان، و پدران بزرگوارم کسانى بودند که با دستهاى خود کار مىکردند؛ و کار و کارگرى از سیره پیامبر، رسولان و صالحین است (10) .
ناقل مىگوید: امام صادق (ع) را دیدم در حالیکه بیل به دست و لباس خشنى بر تن داشت و به کار در مزرعه مشغول بود و همچنان عرق از کمر آن حضرت سرازیر مىشد؛ خدمت آن حضرت عرض کردم: جانم فداى شما بیل را به من بدهید تا برایتان کار کنم؛ حضرت فرمود: من دوست دارم مرد زیر گرماى خورشید در تحصیل روزى، آزار و سختى ببیند (11) .
در روایتى از ابن عباس، براى پیامبران اشتغالاتى ذکر شده است که نشان مىدهد، کار و فعالیت در زندگى آنها قسم مهمى بوده است، در این روایت، شغل حضرت آدم (ع)، کشاورزى؛ شغل حضرت ادریس، خیاطى؛ شغل حضرت هود، بازرگانى؛ شغل حضرت سلیمان، حصیربافى؛ و...معرفى شده است.
2 ـ فوائد کسب و کار
کسب و کار علاوه بر تأمین معاش فوائد دیگرى نیز دارد که ما با استفاده از روایات به بعضى از آنها اشاره مىنمائیم.
آرامش روحى
على (ع) از قول پیامبر (ص) مىفرماید: انسان اگر به تأمین بودن نیازش مطمئن باشد آرام گیرد (12) .
و امام صادق (ع) مىفرماید: کسى که از کار عارى ندارد زحمتش کاهش یابد، خیالش آسوده گردد و خانوادهاش متنعم گردند (13) .
ـ آمرزش خداوند
امام صادق (ع) به نقل از پیامبر (ص) مىفرمایند: هر کس شب را با خستگى ناشى از کسب و کار و روزى حلال بخوابد گناهان او آمرزیده شود (14) .
ـ محبت خدا و بىنیازشدن از دیگران
امام على (ع) مىفرماید: به سوى تجارت بدوید که شما را از دیگران بى نیاز مىکند و خداوند کاسب درستکار را دوست دارد (15) .
ـ حفظ دین
امام صادق (ع) مىفرماید: از کسب حلال دست نکش؛ زیرا که ترا در دیندارىات کمک مىکند (16) .
ـ نجات از آتش دوزخ
پیغمبر گرامى اسلام (ص) مىفرمایند: هر کس از بازوى خود امرار معاش کند، به سرعت برق جهنده از پل صراط خواهد گذشت (17) .
در سیره رسول اکرم (ص) مىخوانیم، انس بن مالک گوید: پس از آنکه رسول اکرم از جنگ تبوک بازگشت، سعد انصارى به استقبال آن حضرت شتافت و با پیامبر اکرم (ص) دست داد و مصافحه نمود؛ پیامبر اکرم (ص) به او فرمود: چه صدمه و آسیبى به دست تو رسیده که دست زبر و خشن شده است؟
سعد عرض کرد: اى رسول خدا با طناب و بیل کار مىکنم و درآمدى براى معاش زندگى خود و خانوادهام کسب مىنمایم؛ از این رو دستم خشن شده است.
پیامبر اکرم دست سعد را بوسید و فرمود: این دستى است که آتش دوزخ با آن تماس پیدا نمىکند (18) .
ـ توانایى در امر امداد و یارى مستمندان
یکى از فوائد کار این است که انسان مىتواند با کسب و کار، و با دسترنج خویش در راه آبادانى اجتماع بکوشد و از دسترنج خود به ایتام و فقرا کمک نماید.
امام صادق (ع) فرمود: امام على (ع) بیل مىزد و زمین را احیا مىنمود و با درآمد حاصل از دسترنج خود هزار برده را آزاد مىنمود (19) .
انسانى که کارى ندارد، سرمایهاى ندارد، از توفیق شرکت در مساعدتهاى اجتماعى محروم است .کار، علاوه بر این، فوائد دیگرى نیز دارد که در برخى روایات آمده است.
مهمترین فوائد کار در محدوده اجتماع عبارتند از: جلوگیرى از تکدى، جلوگیرى از دزدى و سرقت، جلوگیرى از مفاسد اجتماعى، جلوگیرى از طلاق و...
3 ـ عواقب بیکارى:
بیکارى، عواقب بسیار دارد، که در این بخش با توجه به روایات، گوشهاى از آنها را بیان خواهیم کرد.
ـ مبغوض شدن نزد خدا
همان گونه که کار نزد خدا محبوبیت مىآورد، بیکارى مایه خشم خداست.امام باقر (ع) مىفرماید : حضرت موسى بن عمران در مناجات خود با خدا عرض کرد: کدامیک از بندگان نزد تو مبغوضترند؟ خدا فرمود: آنکس که شب مردارگونه است و روز بیکار (20) .
ـ مبغوض شدن نزد پیامبر و ائمه دین
همان گونه که کار مایه جلب محبت پیامبر و امام (ع) مىباشد و کار و کارگر در نظر آنها مورد احترام و ستایشند، بیکارى و شخص بیکار مورد نکوهش و بغض آنها است.
در سیره پیامبر (ص) مىخوانیم، سیره رسول خدا این بود که هر گاه به مردى نگاه مىکرد و حالت جسمانى او نظرش را جلب مىکرد (یعنى اینکه مرد را سالم و قوى دید) سؤال مىفرمود : آیا شغل و حرفهاى دارد؟ اگر در پاسخ مىگفتند شغلى ندارد؛ مىفرمود: از چشمم افتاد به آن حضرت عرض مىشد: چگونه شخصیت او در نظر شما تنزل کرد؟ مىفرمود: آنگاه که مؤمنى داراى شغل و حرفهاى نباشد، براى تأمین مخارج زندگى خود دینش را مىفروشد (21) .
و امام باقر (ع) مىفرماید: من از مردى که نسبت به کارهاى مربوط به دنیاى خود تنبل و بىاعتنا باشد، متنفرم (22) .
ـ مستجاب نشدن دعاى بیکار
امام صادق (ع) به نقل از پیامبر اکرم (ص)، مىفرماید: دعاى چند دسته، مستجاب نمىشود؛ مردى که در خانه مىنشیند و از خدا مىخواهد به او روزى دهد، ولى به سوى کسب روزى حال، آنگونه که خدایش به او فرمان داده نمىرود.خداوند به چنین شخصى مىگوید: آیا من امکانات دنیا را براى تو فراهم نکردهام و اعضاى بدن ترا سالم قرار ندادهام؟ و آیا زمین من گسترده نیست؟ پس چرا براى روزى از خانه خارج نمىشوى؟ (23)
ـ آلودگى به فساد
امیر المؤمنین (ع) مىفرماید: اگر کار زحمت است، بیکارى نیز فسادآور است (24) .
علاوه بر آنچه در روایات بعنوان عواقب بیکارى بیان شد، مسائلى مانند: مفاسد اجتماعى، طلاق، فقر و...را مىتوان از عواقب بیکارى دانست.
4 ـ زمان و ساعت کار:
در روایات زمانهایى مناسبتر، جهت انجام کار، معرفى شدهاند.از جمله:
ـ صبح زود
پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: صبحگاه به جستجوى روزى و تأمین نیازمندیها بروید، چون صبحگاه موجب برکت و موفقیتاست (25) .
و امام على (ع) مىفرماید: صبحگاه در پى روزى رفتن، روزى را افزایش مىدهد (26) .
امام صادق (ع) مىفرماید: همان اول صبح، در پى کسب و کار و روزى حلال روانه شوید، که خداوند شما را روزى دهد و یارى رساند (27) .
ـ در محل زندگى و وطن
یکى از مکانهاى مناسب براى کسب و کار، در زبان روایت، وطن و محل زندگى است.امام سجاد (ع) مىفرماید: یکى از خوشبختىهاى مرد این است که کار و کسبش، در محل و شهر خودش باشد (28) .
و امام صادق (ع) مىفرماید: سه چیز از خوشبختى مرد به شمار مىرود.
1 ـ زنى که از او اطاعت کند.
2 ـ فرزندى که در حال حیات و بعد از مرگ در حق او احسان کند.
3 ـ شغلى که در شهر خود بدست آورد؛ تا صبحگاهان به انجام کار پردازد و چون فراغت یابد، نزد عیال خود استراحت کند (29) .
ـ روزهاى هفته به جز جمعه
در روایات، روز جمعه خصوصا وقت نماز جمعه، کار و کسب نهى شده است.
در قرآن مىخوانیم: اى کسانى که ایمان آوردهاید، هرگاه شما را براى نماز جمعه بخوانند، فى الحال به ذکر خدا بشتابید و کسب و تجارت را رها کنید، که این نماز جمعه از هر تجارتى براى شما بهتر است؛ اگر بدانید: امام صادق (ع) مىفرماید: هر کس کارگرى را در وقت نماز جمعه اجیر کرده، از شرکت در نماز باز دارد، گناه کرده است، و اگر او را از شرکت در نماز باز نداشت، کارگر و کارفرما، هر دو در ثواب نماز شریکند (30) .
بنابر برخى از روایات، روز جمعه مسلمان مىبایست خود را براى تحصیل مسائل دینى، از کار و کسب فارغ نماید.
امام صادق (ع) در روایتى از پیامبر اکرم (ص) مىفرمایند: أف بر مسلمانى که روز جمعه خویش را براى تفقه در دین خالى نکند (31) .
در خاتمه بحث از زمان و مکان، مىبایست گفت: اگر چه خداوند، روز را براى تحصیل معاش و شب را براى استراحت تعیین فرموده است، ولى در برخى موارد، کار در شب براى انسان لازم مىآید که این مسئله با شئونات اسلامى منافاتى ندارد.امام صادق (ع) مىفرماید: گاهى ممکن است مردم به کسب و کار در شب، نیاز داشته باشند؛ مثلا به این علت که در طول روز نمىتوانند همه کارهاى خود را انجام دهند؛ یا اینکه گرماى روز طاقت فرسا است و نمىتوانند در روز کار کنند، لذا مردم در شب و پرتو نور ماه مىتوانند کارهاى مختلفى انجام دهند ...خداوند نور ماه را بدین جهت قرار داده است (32) .
5 ـ آداب کسب و کار
در این فصل به بیان آداب کسب و کار که در روایات آمده است خواهیم پرداخت:
ـ روح معنویت در کار
این روح، انسان را از حرص، باز مىدارد و او را در انجام کار به شکل صحیح و مصرف درست در آمد حاصل از کار، کمک مىنماید.
در سیره امام على (ع) مىخوانیم: امام على (ع) چون از جهاد فارغ مىگشت، به تعلیم مردم و قضاوت مىپرداخت و به محض اینکه ازاین امور فارغ مىشد، باغى داشت که بدست خود در آن کار مىکرد و در آن حال به ذکر خدا اشتغال داشت (33) .
توجه به این نکته که کار و بازار، یکى از لحظاتى است که شیطان کمین نشسته، مىتواند انسان را از خدایش غافل نماید، یاد خدا انسان را وا مىدارد تا روح معنویت را در کار و کاسبى خود دمیده و در آن حال خود را در محضر رب الارباب احساس نماید.
ـ ندزدیدن از کار
یکى از آداب کار این است که انسان، کارى را که قبول کرده است و در قبال آن، مزدى دریافت مىکند به نحو احسن انجام دهد و در همان حال، به کارى که مایه ضایع شدن حق کارفرماست، مشغول نباشد.اسحاق بن عمار گوید، از امام کاظم (ع) پرسیدم که اگر انسان اجیر دیگرى باشد مىتواند در همان حال براى کسى دیگر کار کند؟ امام (ع) فرمود: اگر صاحبکار به او اجازه دهد ایرادى ندارد؛ (34) به عبارت دیگر، اگر اجازه ندهد، ایراد دارد.
ـ غافل نشدن از یاد خدا، بواسطه کار
دیگر از آداب کار، این که: انسان به واسطه کار و کسب، از یاد خداوند غافل نگردد.مثلا به واسطه سرگرمى به کار، نماز اول وقتش را فراموش نکند.امام صادق (ع) در تفسیر آیه 27 از سوره نور که مىفرماید: مردانى هستند که کار و کسب، آنها را از یاد خدا، غافل نمىکند .
فرمودهاند: اینان، همان کسبهاى هستند که هنگام نماز، کسب و کار، آنها را از یاد خدا غافل ننماید و در انجام آن کوتاهى ننمایند (35) .
پس شایسته است تا کسبه مسلمان، در اول وقت نماز، دست از کار کشیده و به اقامه نماز بپردازند .
ـ خوب انجام دادن کار
دیگر از آداب کار، این که: انسان، تا مىتواند، کارى که بر عهده او گذارده شده را به بهترین شکل انجام دهد، و کوتاهى نکند.پیامبر اکرم (ص) در این زمینه مىفرماید: «خداوند، آن کارگرى را دوست دارد که چون کارى به وى محول شد، آنرا نیکو انجام دهد (36) .
ـ پرهیز از مباهات
یکى از منهیات اسلام، مباهات است.فخر فروشى، صفت رذیلهاى است که در جاى جاى زندگى، از جمله کار و کسب، مىتواند خود را نشان دهد.لذا تأکید شده است که: شخص مسلمان، تا مىتواند از فخر فروشى در کار پرهیز کند.
امام باقر (ع) مىفرماید: «در کتاب على بن الحسین (ع) در ذیل آیه «همانا اولیاء خدا نه ترسى دارند و نه اندوهى» چنین یافتم: ایمن بودن آنان به این سبب است که...، روزیهاى حلال خدا را به وسیله کسب و کار بدست مىآورند و روزى را براى خدا تحصیل مىکنند نه براى فخر و مباهات (37) .
ـ دخالت نکردن در وظایف دیگران
یکى دیگر از آداب مهم کار است و در مدیریتها مسئله بسیار بااهمیتى است.امام هادى (ع) در نامهاى به وکلاى خود در بغداد، مدائن و کوفه مىنویسد: اى ایوب بن نوح، به موجب این حکم، از برخورد با ابو على، خوددارى کن؛ هر دو موظفید در ناحیه خاص خویش به وظایفى که بر عهدهتان گذارده شده عمل کنید، ...اگر کسى وجوهى را از خارج محدوده حوزه مسئولیت تو آورد به او دستور بده به وکیل ناحیه خود بفرستد (38) .
دخالت در مسئولیتهاى دیگران، مایه اخلال در مجموعه و نظامهایى است که انسان در آن مشغول به کار است.
ـ تعیین اجرت کارگر قبل از شروع به کار
دیگر از آداب اخلاقى کار، این است که: قبل از کار، مزد کارگر تعیین شود.در سیره امام رضا (ع) مىخوانیم: روزى، حضرت رضا (ع) غلامى را دید که با دیگر غلامان آنحضرت مشغول کار بود؛ معلوم شد که آنغلام سیاه را به کارگرى گرفتهاند.امام (ع) به آنها فرمود: آیا مزد این کارگر را قبل از کار تعیین کردهاید؟ عرض کردند: به هر مزدى ما راضى باشیم او هم راضى است.امام (ع) بطور شدیدى خشمگین شدند چرا که مزد کارگر را تعیین نکرده بودند (39) .
ـ کسب مهارت در کار
از آدابى که مایه رونق کسب و کار نیز هست، اینکه: انسان در کار خود مهارت لازم را بدست آورد.
پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: کسى که بدون آگاهى و دانش، کارى را انجام دهد فسادش بیشتر است از صلاحش (40) .
و امام صادق (ع) مىفرماید: هر صاحب حرفهاى را سه خصلت، ضرورى است تا کسبش رونق گیرد؛ یکى از آنها تخصص و مهارت است (41) .
ـ جرأت و پردلى
جرأت و پردلى، عاملى مهم براى رونق کار مىباشد، و از جمله آداب کسب، خصوصا تجارت است .پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: تاجر کمجرأت، از روزى محروم است و تاجر پرجرأت روزى مىیابد (42) .
ـ وفاى به عهد
وفاى به عهد، یکى از واجبات دین اسلام است.و سفارش بسیار بر آن شده است و آنرا از علائم مؤمنان شمردهاند؛ ولى این صفت در زمینه کسب و کار، داراى اهمیت خاصى است.
امام باقر (ع) مىفرماید: رسول خدا فرمودند: واى بر صنعتگران امت من از وعده خلاف و از امروز و فردا کردن (43) .
ـ خوشروئى و حسن خلق
امام صادق (ع) مىفرماید: اخلاق شایسته روزى را افزایش مىدهد (44) .و روایت شده است که: در کار و کسب خویش با اخلاق پسندیده و کارهاى نیکو رفتار کن که براى دین و دنیاى تو سودمند است (45) .
ـ صداقت و راستگویى
امام صادق (ع) یکى از یارانش را درباره کسب و کار چنین سفارش مىکند: در سخنت راستگو باش و هیچ عیبى را که در اجناس تو هست مخفى مدار و کسى که با تو انس دارد را فریب مده؛ زیرا که فریب دادن او ربا است...کاسب راستگو در قیامت در زمره سفیران بزرگوار و نیکوکار الهى، قرار دارد (46) .
ـ پرهیز از کم فروشى
خداوند در قرآن مجید در آیات محدودى به گروهى خاص، با کلمه ویل، عذاب و نفرت خود را بیان نموده است؛ ویل به معنى ابراز انزجار و نفرت است و دلالت بر شدت عذاب دارد.یکى از این موارد خطاب به کم فروشان است که مىفرماید:
ویل للمطففین*الذین اذ اکتالوا على الناس یستوفون*و اذا کالوهم او وزنوهم یخسرون (47) .یعنى: واى بر کم فروشان.کسانى که وقتى چون به کیل یا وزن چیزى از مردم بستانند تمام بستانند و چون چیزى بدهند در کیل و وزن کم دهند.
ـ یادگیرى احکام کسب و کار و تجارت
فراگیرى احکام تجارت، انسان را از افتادن در ربا و غش و سایر محرمات معاملات، باز مىدارد .امام صادق (ع) مىفرماید: هر کس که مىخواهد تجارت و کاسبى کند، باید احکام دین را بیاموزد تا حلال و حرام را بشناسد و هر کس احکام دین را فرانگیرد و به تجارت بپردازد به شبهات گرفتار آید (48) .اصبغ بن نباته مىگوید: از على (ع) شنیدم که: اى اهل تجارت، اول با احکام شرعى تجارت آشنا شوید، بعد وارد معامله گردید.و ادامه مىدهد که: به خدا سوگند، در بین مردم ربا پنهانتر از حرکت مورچگان بر سنگ سخت است (49) .
ـ معامله با افراد نیکوکار
امام صادق (ع) مىفرماید: بجز با کسانى که در خیر و نیکى نشر و نمو کردهاند، معامله و معاشرت نکنید (50) .
امام کاظم (ع) به نقل از پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: چهار چیز از سعادت انسان است، اول اینکه معاشرت کنندگان و معامله کنندگان با او افرادى نیکوکار باشند (51) .
ـ رعایت حقوق بستانکار
در تحف العقول در باب حقوق بستانکار مىخوانیم: و اما حق بستانکار این است که اگر دارى دین او را بپردازى و او را کفایت نموده، بىنیاز سازى و او را معطل ننمائى؛ که همانا پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: «معطل کردن بستانکار توسط غنى، ظلم است» و اگر ندارى او را با کلامى زیبا از خود خشنود نمائى و از او مهلت بگیرى... (52) .
ـ آسان گرفتن به بدهکار
در این زمینه در قرآن مىخوانیم:
و ان کان ذو عسرة فنظرة الى میسرة و ان تصدقوا خیر لکم (53) .
اگر بدهکار در سختى بود، پس صبر کنید تا وقت فراغ و گشاده دستى...و البته اگر صدقه بدهید براى شما بهتر است.
ـ نوشتن دین و قرض
در قرآن مجید مىخوانیم:
یا ایها الذین آمنوا، اذا تداینتم بدین الى اجل مسمى فاکتبوه، و لیکتب بینکم کاتب بالعدل (54) .
اى اهل ایمان وقتى که به هم دین و قرض مىدهید آنرا بنویسید، پس باید شاهدى آنرا بعدل بنویسد.
ـ رعایت حق شریک
در تحف العقول مىخوانیم: اما حق شریک اینکه: اگر غایب باشد کارش را بکنى و اگر حاضر است با او برابر کار کنى، و به نظر و رأى خود و بدون مشورت با او تصمیم نگیرى، و مالش را نگهدارى، و در آن کم یا بیش خیانت نکنى.زیرا بما رسیده است که دست خدا بر سر هر دو شریک است تا وقتى که بهم خیانت نکنند (55) .
ـ پرهیز از ربا
ربا آفت بزرگ معاملات است که در اسلام بر حرمت آن تأکید بسیار شده است.
در قرآن مجید آمده است:
احل الله البیع و حرم الربوا (56)
خدا تجارت را بر شما حلال کرد ولى ربا را حرام گردانید.
و در جاى دیگر مىفرماید:
..اتقوا الله و ذروا ما بقى من الربوا ان کنتم مؤمنین (57) .
یعنى: بپرهیزید از گناه و بترسید از خدا، و ربا را رها کنید اگر مؤمن هستید. و در جاى دیگر مىفرماید: آنچه خیال کردید با ربا سود بردهاید سود نیست زیان است.
و ما آتیتم من ربا لیربوا فى اموال الناس فلا یربوا عند الله (58) .
آنچه شما از ربا در اموال مردم بدست آوردهاید، سود نیست در حقیقت نزد خدا زیان است .
ـ آسان گرفتن و مدارا کردن
پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: خداوند برکت دهد بر مردى که در خرید و فروش آسان بگیرد و مدارا کند (59) .
و امام على (ع) مىفرماید: از پیامبر (ص) شنیدم که فرمود: آسان گیرى در معاملات یک نوع سودمندى است (60) .
ـ سوء استفاده نکردن از بحرانهاى اقتصادى
امام صادق (ع) به غلام خود مصادف، هزار دینار داد تا به مصر رود و تجارت کند؛ مصادف با کالائى، همراه بازرگانان، بطرف مصر به راه افتاد؛ نزدیکىهاى مصر به قافلهاى برخورد کردند، که از مصر خارج مىشد.مصادف و بازرگانان همراه وى، از اهل قافله در مورد کالائى که آنها به مصر آورده بودند، پرسیدند. (که آیا این کالا در مصر وجود دارد یا نه) آن کالا از ارزاق عمومى بود اهل قافله به آنها گفتند که این کالا در شهر مصر نایاب است .مصادف و بازرگانان با یکدیگر هم پیمان شدند که براى هر دینارى کمتر از یک دینار سود نگیرند.آنها کالاهاى خود را فروختند و هنگامى که پولهاى خود را گرفتند، به سوى مدینه به راه افتادند.وقتى به مدینه رسیدند، مصادف خدمت امام (ع) رسید و در حالى که دو کیسه هزار دینارى در دست داشت، به امام صادق (ع) عرض کرد.این یک کیسه سرمایه است و این کیسه دوم، سود.امام (ع) فرمودند: این سود زیاد را چگونه بدست آوردید؟ مصادف ماجرا را براى امام (ع) تعریف نمود، امام (ع) فرمود: سبحان الله...سپس آن حضرت یکى از دو کیسه را گرفت و فرمود: این سرمایه من است، و ما به اینگونه سود نیاز نداریم، اى مصادف جنگ با شمشیر از کسب روزى حلال آسانتر است (61) .
خاتمه در خاتمه بحث کار، ذکر نکاتى الزامى است.
1 ـ دورى از حرص
اگر چه کار و کسب درآمد، از نظر اسلام داراى اهمیت فراوانى است، ولى حرص نیز از نظر اسلام بسیار مذموم و ناپسند است.
حرص، صفتى است که انسان را وا مىدارد تا بیش از حد نیازش، به جمع مال بپردازد.این صفت، مشهورترین ویژگى دنیاطلبى است.
بدون تردید، صفتى است مهلک و کشنده که عمقى ندارد.
على (ع) مىفرماید: دو گرسنه هستند که هرگز سیر نمىشوند، طالب علم و طالب دنیا (62) .
و باز از آن حضرت (ع) نقل است که: آزمند، در بند ذلت و خوارى اسیر است (63) .
ریشه حرص یا به علاقه شدید به دنیا بر مىگردد و یا به عدم اعتماد به خدا، چون روزى دست خداوند است؛ اگر انسان به حضرت حق اعتقاد داشته باشد، دیگر حرص معنى ندارد.
در قرآن کریم مىخوانیم:
ان ربک یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر انه کان بعباده خبیرا بصیرا.
همانا خداوندا، هر که را بخواهد، روزى مىدهد و بر هر که بخواهد، تنگ مىگیرد و خدا به بندگانش آگاه و بینا است (64) .
2 ـ اشتغال به کسب حلال
در میان مکاسب، منبع درآمدهائى به چشم مىخورد که از نظر اسلام جائز نیست، و مال حاصل از آن حرام است، نظیر خرید و فروش شراب، درآمد حاصل از ربا، و درآمد حاصل از خرید و فروش آنچه معامله آنها جایز نیست و...
برخى از اعمال نیز مایه بطلان و فساد کسبند، اگر چه خود کسب، سالم باشد، مثل تدلیس، غش و...
که درآمد حاصل از این معاملات نیز حرام است.
پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: هر کس که از راه حرام کسب روزى و درآمد کند، خداوند او را فقیر و نیازمند گرداند (65) .
3 ـ کار زن در خانه
عمدهترین فعالیتهاى زن، معمولا در خانه است.از نظر اسلام خانهدارى زن داراى اهمیت فراوان است.
در سیره پیامبر (ص) آمده است: روزى از یاران خود پرسید: در کدام لحظه زن به خدا نزدیکتر است؟ حضرت زهرا (س) فرمود: آن لحظهاى که زن در خانه خود مىماند و به امور زندگى و تربیت فرزند مىپردازد، به خدا نزدیکتر است (66) .
و باز پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: اى زنان، هر یک از شما با اشتغال در خانه خویش به خواست خداوند، ثواب مجاهدین در راه خدا را دارد (67) .
و امام على (ع) کار زن در منزل را جهاد او دانسته، مىفرمایند: نیک همسردارى زن جهاد اوست (68) .
امام باقر (ع) درباره سیره فاطمه زهرا (س) و امام على (ع) چنین مىفرماید: على (ع) و فاطمه (س) درباره کارهاى مربوط به زندگى مشترک نزد پیامبر رفتند تا آنرا تقسیم نمایند؛ پیامبر (ص) کارهاى بیرون منزل را براى على (ع) قرار دادند و کارهاى داخل خانه را براى فاطمه (س) گذاشتند (69) .
و در سیره فاطمه زهرا (س) مىخوانیم: فاطمه زهرا (س) که از کارهاى منزل، مثل آسیاب کردن گندم، رنج بسیار دیده بود به سفارش همسر خود على (ع) خدمت رسول اکرم (ص) مىرود تا از آن حضرت خدمتکارى درخواست نماید اما پیامبر اکرم (ص) در جواب مىفرماید: من نمىخواهم اجر و ثواب کارهایى را که در منزل انجام مىدهى از تو گرفته شود (70) .
توجه در فرمایش پیامبر (ص) به فاطمه (س) به ما مىفهماند، زن در قبال کارهائى که در منزل انجاممىدهد، مأمور است و مزدش را از پروردگار دریافت مىکند.
در خاتمه این بحث لازم است یادآور شویم که:
1 ـ اگر چه کارهاى خانه به زن واگذار شده است، ولى این بدان معنا نیست که همه کارهاى خانه بر دوش زن باشد و مرد در قبال کارهاى خانه، بىتفاوت.
در سیره رسول اکرم (ص) و در روایات معصومین سفارشاتى در زمینه کار مرد در خانه و کمک او به همسرش وارد شده است.از جمله: پیغمبر اکرم (ص) کار خانه مىکرد و بیشتر کارش در خانه دوزندگى بود، جامه خود را مىشست و گوسفندانش را مىدوشید و کارهاى شخصیش را خود انجام مىداد (71) .
2 ـ اگر چه کار اصلى زن در خانه است، ولى گاه پیش مىآید که بدلائلى زن باید در اجماع حضور داشته باشد و کارى را در جامعه بدوش گیرد.
حضور زن در جامعه و فعالیتهاى اجتماعى، بشرط رعایت ضوابط اسلامى، منافاتى با دستورات اسلامى نخواهد داشت.
4 ـ مسئله انتخاب شغل
اگر چه کسب و کار در نظر اسلام ضرورى است، ولى از نظر اسلام همه کارها مساوى نمىباشند؛ و ارزش همه کارها برابر نیست.
از نظر اسلام اشتغال به بعضى مکاسب اگر چه حرام نیست، ولى کراهت دارد و تا جائى که امکان دارد بهتر است انسان از آن کسبها اجتناب نماید.
در روایتى مىخوانیم: اسحاق بن عمار گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: پسرى دارم که مىخواهم او را به کسبى بگمارم، به نظر شما چه نوع کسبى بهتر است؟ امام (ع) فرمود: او را به پنج کار مگمار...یکى از آنها اینکه، پسرت را به صرافى مسپار، چون صراف از ربا در امان نیست (72) .
فصل دوم
عبادت
عبادات، اعمالى هستند که قسم عظیمى از اعمال روزانه یک فرد مسلمان را تشکیل مىدهند که قرار گرفتن آنها در کنار کسب و کار به ما مىفهماند که اسلام یک نگاه به دنیا دارد و یک نگاه به آخرت.و رهبانیت در اسلام هرگز راه ندارد.
4 ـ اعتدال در عبادت
میانهروى، اصل و اساس غالب اعمال است، و تقریبا در همه اعمال سفارش شده است پرهیز از افراط و تفریط مورد سفارش روایات در همه ابعاد است و از جمله عبادت.
امام على (ع) در هنگام شهادت در ضمن وصیت، فرزندش را چنین سفارش مىکند: اى پسرم، در شئون زندگى خود میانهرو باش و همچنین در عبادت کردن اعتدال را مراعات کن (73) .
در سیره پیامبر (ص) مىخوانیم که فرمودند:
هر عبادتى شور و هیجانى دارد که رفته رفته به سردى مىگراید، پس هر آنکس که شور و هیجانش در عبادت طبق سنت من باشد در هدایت است، و هر که بر خلاف سنت من بود گمراه است، و عملش به زیان او خواهد بود، من هم نماز مىخوانم و هم مىخوابم گاه روزه و گاه مفطرم هم مىخندم و هم مىگریم پس هر که از روش من روى گردان باشد از من نیست (74) .
فصل سوم
تفریح، سرگرمى، استراحت
تفریح و سرگرمى یک قسم دیگر از اعمال روزانه فرد مسلمان را تشکیل مىدهند، و از آن جهت که مایه تجدید قوا، و روحیه دادن به مسلمان هستند و او را براى فعالیت بیشتر مهیا مىسازند، اهمیت فراوانى دارند.
اسلام، مؤمن را دائما از کسالت و بیحالى بر حذر مىدارد، و در دعاى ابو حمزه ثمالى امام سجاد (ع) مىفرماید: خدایا من از کسالت به تو پناه مىبرم.
اسلام اگر چه مؤمن را به فعالیت و کار دعوت مىنماید، ولى به نیاز روحى او واقف است و از محدودیت قواى جسمانى وى اطلاع دارد، لذا او را به استفاده از تفریحات سالم، و استراحت فراخوانده است.تا راه براى فعالیت مجدد وى هموار گشته، بتواند با روحیهاى فراختر و با نشاط به فعالیت مجدد بپردازد.
خستگى، سد بزرگى بر سر راه رسیدن به آمال و آرزوهاست، و بوجود آورنده یک روحیه ناهنجار و نامتعادل است.
اگر چه تغییر نوع و روش کار، و برخى تنوعات مىتواند خستگى را بزداید، ولى همیشه چنین نیست و در اینصورت بهترین وسیله، تفریح، سرگرمى، و استراحت است.
1 ـ ویژگىهاى تفریح سالم
با توجه به اینکه بسیارى از تفریحات، اگر چه بنظر مفرح و سرگرم کننده مىآیند ولى داراى آثار سوء و منفى فراوانى هستند، لذا باید دید که یک تفریح سالم از نظر اسلام داراى چه ویژگیهائى است.براى ورود به بحث به روایتى از حضرت رضا (ع) اشاره مىنمائیم:
براى نفس خود، بهرهاى از نعمتهاى دنیا قرار دهید و در آن وقت، آنچه را میل دارد، به او عطا کنید بهشرط رعایت حلیت، حفظ شخصیت و حد اعتدال، و بدینوسیله بر امور دین قوت یابید (75) .
با توجه به این روایات و برخى روایات دیگر مىتوان خصوصیات زیر را به عنوان ویژگىهاى کلى تفریح ذکر کرد.
ـ حلیت و مشروع بودن تفریح
حلیت و سلامت تفریح، اساسى ترین شرط تفریح است، بدون توجه به این شرط اگر چه ممکن است لذتى، براى فرد حاصل گردد ولى این لذت دوامى نخواهد داشت و عقوبت سخت و نتایج منفى فراوانى بدنبال خواهد داشت.
امام على (ع) در این زمینه مىفرماید: در لذتى، که مایه پشیمانى و شهوتى، که درد و اندوه را در پى دارد، خیرى نیست (76) .
و در جاى دیگر مىفرماید: شیرینى لذتها به سختى آفاتش نمىارزد (77) .
عقل به هیچ عنوان نمىتواند لذتى را که مایه بازداشتن روح از رسیدن به کمال و موجب بیماریهاى روانى و جسمانى است، بپذیرد و آنها را مثبت تلقى نماید.
پرهیز از این لذتها خود مایه رشد، کمال و لذات دائمى است که اگر انسان در مقابله با این لذات آنى، اندکى صبر کند به آنها خواهد رسید، امام صادق (ع) در این زمینه مىفرماید : چه بسیار صبر و بردبارى یک ساعته که شادىهاى دراز مدت بدنبال خواهد داشت و چه بسیار لذتهاى کوتاه مدت که اندوه دور و دراز در پى دارد (78) .
ما در بخش آینده به نمونهاى از تفریحات مشروع اشاره خواهیم کرد.
ـ حفظ شخصیت
انسان همیشه باید به شخصیت خود توجه داشته باشد و کارى نکند تا به حریم خود لطمهاى وارد نماید، خدا انسان را خلیفه خود نامیده و در هیچ وقت شکسته شدن شخصیت انسان را نمىپذیرد، چه اینکه وقتى شخصیت آدمى شکسته شد ممکن است به هر عمل زشتى دست بزند، و خود را به هر بزهى بیالاید.
لذا یکى از خصوصیات تفریح سالم مناسب بودن آن با شخصیت انسان است.و مؤمن باید به هنگام تفریح مراقب شخصیت و وقار خود باشد.
ـ رعایت حد اعتدال
گذشته از این که رعایت حد اعتدال و میانهروى در همه ابعاد زندگى مطلوب و پسندیده است شناخت حد اعتدال که برخیها آنرا همان صراط المستقیم و تجسم آن در دنیا خواندهاند کارى بس دشوار است، و در مورد تفریح و سرگرمى، دشوارتر؛ چون نفس آدمى به تفریح شایق است و حفظ آن از افراط، کارى دشوار است.
براى رعایت اعتدال در امر تفریح و استراحت مىتوان از عواملى کمک جست.از جمله: از عوامل مهم در این راه این است که هر فرد استعداد و علاقه درونى خود را تشخیص دهد و به کار مورد علاقه خود بپردازد، در اینصورت با اشتیاق کامل به آن کار مىپردازد و در حال خستگى و اضطرار به تفریح پرداخته، از آن کار دست مىکشد، و به محض رفع خستگى دوباره به کار خواهد پرداخت.
ـ و از دیگر عوامل مهم و یا شاید مهمترین عامل براى اعتدال تفریح و استراحت، ذکر مرگ است، توجه به محدود بودن فرصت، و اینکه هر لحظه ممکن است صداى جرس برخیزد و عمر آدمى بپایان آید، انسان را وا مىدارد که در صرف وقت و نیروى خود کمال دقت را داشته باشد .چنانچه امام صادق (ع) مىفرماید: اگر شیطان دشمن است پس غفلت چرا؟ و اگر مردن حق است شادى چرا؟ (79)
که قطعا مراد امام از شادى، حالت فرح زیاد است که انسان را از خدا غافل نماید و به تعبیرى مراد افراط در فرح و شادى است.
ـ دیگر از عوامل کنترل انسان در تفریحات، و به اعتدال کشاندن او دقت به این نکته است که عمر آدمى یکى از مسائلى است که، در روز رستاخیز در مقابل صرف آن و مورد مصرف آن مورد بازخواست قرار خواهد گرفت.
توجه به این نکته انسان را وادار خواهد کرد که بیش حد ضرورت، به تفریح نپردازد.
ـ رعایت حقوق دیگران
برخیها تفریح خود را در اذیت دیگران، و تجاوز به حقوق آنها مىدانند؛ باید گفت از نظر اسلام رعایت حقوق دیگران واجب است، و اذیت و آزار مردم و لو باندازه بسیار کم نیز عملى ناپسند است.بنابر این یکى از شرائط تفریح سالم این است که تجاوز به حقوق دیگران دستمایه تفریح انسان نباشد.
معمر گوید که به امام کاظم (ع) عرض کردم:
بسا با جمعى از دوستان نشستهایم و با یکدیگر صحبت مىکنیم، سخنان به شوخى مىانجامد و دوستان «جک» مىگویند و مىخندند؟ امام فرمود: اشکالى ندارد تا... (سکوت امام) معمر گوید: من چنین فهمیدم که مراد امام آنست که تا به فحش نکشیده است ایراد ندارد (80) .
واضح است که فحش در روایت بالا، که مرزى براى تفریح شناخته شده، یکى از عوامل ایذاء دیگران است.
ـ انگیزه سالم
ـ آنچه مهم است اینکه تفریح خود بخود هدف نیست و حسنى ندارد، تفریح آنگاه پسندیده است که با انگیزه تجدید قوا، و بدست آوردن نشاط براى فعالیت و تلاش صورت بگیرد، اگر تفریح هدف و غایت قرار گیرد، در حقیقت همان لهو و لعبى است که در اسلام بسیار مذموم و ناپسند است.
انسان اگر تفریحش را هم به نیت تجدید قوا براى کار و تلاش و عبادت انجام دهد، همین تفریح، خود نوعى عبادت است و داراى ارزش فراوان.
همین انگیزه سالم نیز مىتواند یکى از عوامل کنترل کننده انسان در تفریحات باشد و او را در حد اعتدال نگاه دارد.
2 ـ مصادیق تفریح و سرگرمى سالم
در زیر چند نمونه از تفریحات سالم که اسلام روى آنها تأکید دارد آورده مىشود.
ـ تیراندازى
تیراندازى، تفریح و سرگرمى مورد تأکید اسلام است، این تفریح جنبه آموزشى نیز دارد، و با توجه بهاینکه در اسلام بر آمادگى دفاعى امت اسلامى تأکید شده است، لذا به تیر اندازى ارزش فراوانى داده شده است.
در حدیث آمده است که حضرت رسول (ص) راجع به آیه
و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه (81) بیان داشتند: مراد از «قوه» تیراندازى است (82) .
در روایت، تیراندازى بعنوان موهبت و نعمتى از خدا معرفى شده است.پیامبر اکرم (ص) مىفرماید : هر که تیراندازى آموخته باشد و سپس آن را از بى علاقگى رها سازد، نعمتى را کفران کرده است (83) .
ـ شنا
شنا یکى از مفرحترین و مؤثرترین ورزشها است، بسیارى از بیمارىهاى جسمى و روحى بر اثر همین ورزش و تفریح از بین مىروند.
در اسلام نیز بر این ورزش و تفریح تأکید شده است.چنانچه پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: «فرزندانتان را شنا و تیراندازى یاد بدهید (84) .
ـ اسبسوارى
سوارکارى، یکى دیگر از تفریحات مورد تأکید اسلام است.و در صدر اسلام به عنوان یکى از هنرهاى رزمى مطرح بوده است.از رسول اسلام (ص) نقل است که فرمودند: اسبسوارى و تیراندازى بیاموزید (85) .
و در حدیث دیگرى آمده است که پیامبر اکرم (ص) مسابقه اسبدوانى در مدینه اجرا نمودند و مسافت را بین حصباء یا حفیاء و مسجد بنى رزیق معین کرد و براى برنده اول، دوم و سوم یک درخت خرما جائزه قرار دادند (86) .
ـ شکار
شکار تفریح خوب و سالمى است به شرط آن که در انجام آن، رعایت مسائل حکومتى و قانونى شده باشد.از امام صادق (ع) سئوال شد: اگر کسى به شکار برود و هدفش از این کار صحت مزاح و تفریح باشد، چه حکمى دارد؟
ایشان فرمودند: اشکالى ندارد مگر اینکه بنظر لهو و بیهودگى باشد (87) .
ـ سفر
سفر و یا به قولى، عوض کردن آب و هوا، از تفریحات سالم و مؤثر در تجدید روحیه و آماده شدن براى فعالیت مجدد است.
پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: سفر کنید تا به صحت و سلامت باشید و سفر کنید که به سود مىرسید (88) .
و در سیره امام صادق (ع) مىخوانیم: عمرو بن حرث گوید: روزى عزم شرفیابى به حضور امام صادق (ع) را نمودم.آن حضرت را در خانه برادرش که ظاهرا بیرون شهر بود، یافتم از ایشان پرسیدم: به چه منظور اینجا آمدهاید؟ فرمود: جهت تفریح و تغییر آب و هوا (89) .
سفر مایه بدست آوردن آموختههاى فراوان است، آشنا شدن با فرهنگ ها و آداب اجتماعى، با مسافرت بهتر و راحت تر حاصل مىآید.
قرآن کریم به جنبه آموختن، در سفر اهتمام ورزیده، و در موارد فراوانى مردم را به سیر و سفر ترغیب فرموده است ولى بعد از امر به مسافرت، دستور عبرت را بعنوان فلسفه مسافرت بیان فرموده است نظیر:
در زمین مسافرت کنید و نگاه کنید که خداوند چگونه زمین و مخلوقات را آفریده است و دریابید که چگونه شما را دوباره زنده خواهد کرد (90) .
ـ دیدار با دوستان
امام صادق (ع) در توصیف دیدار با دوستان مىفرماید: دیدار دوستان مایه شکفتگى و انبساط روح و بارور نمودن عقل است؛ هر چند مدتى کوتاه باشد (91) .
ـ مزاح، شوخى و خنده
تفریح مفیدى است، و مایه انبساط خاطر مىگردد، به شرط اینکه حقوق دیگران مراعات گردد .خنده را درمان خیلى از دردها شمردهاند و مزاج با همراهى آن است که مفرح مىگردد.ولى نباید غافل بود که خنده زیاد از نظر اسلام نهى شده است.پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: «خنده زیاد دل را مىمیراند» (92) .
و امام صادق (ع) مىفرماید: داود پیامبر به فرزندش سلیمان فرمود: از زیاد خندیدن بپرهیز، که خنده زیاد بنده را در قیامت تهیدست مىگرداند (93) .
در سیره پیامبر اکرم (ص) و ائمه دین (ع)، گاه به مزاح و شوخیهایى بر مىخوریم که آنها انجام دادهاند.شهید ثانى در کتاب کشف الریبه از حسین بن سعید روایت کرده است که: به امام صادق (ع) عرض کردم: فدایت گردم آیا رسول خدا (ص) با کسى مزاح مىکرد؟ امام (ع) فرمودند: از رأفت و مهر آن حضرت، یکى همین بود که با اصحاب خود مزاح مىکرد، تا عظمت و بزرگیش دل آنها را نگیرد، که بتوانند به او نگاه کنند و حوائج خود را بازگویند.
امام (ع) ادامه دادند که: رسول خدا وقتى یکى از اصحاب را غصهدار و مغموم مىدید، با مزاح کردن او را مسرور مىساخت (94) .
امام باقر (ع) مىفرمایند: خداى عز و جل، آنکس را که میان جمعى شوخى کند دوست دارد، در صورتى که به فحش نیانجامد (95) .
با توجه به روایات گذشته مىتوان نتیجه گرفت که، ذم و نهى از شوخى که در برخى روایات آمده، افراط در مزاح است، که به خرد شدن انسان مىانجامد.
البته مىتوان گفت هر تفریحى اصول و شرائط کلى تفریح سالم را داشته باشد مى تواند بعنوان تفریحمورد نظر اسلام معرفى گردد، ولو اینکه ما روایتى در آن زمینه نداشته باشیم.تفریحاتى نظیر مسابقات دو، فوتبال، والیبال و...با عنایت به دارا بودن شرائط فوق، و پیراسته از آلوده گیهاى جانبى، تفریحاتى مفید و مورد تأیید هستند.
و اینک به ذکر اعمالى خواهیم پرداخت که فرد مسلمان، هر روز به انجام آنها ترغیب شده است و مىبایست آنها را انجام دهد.
1 ـ محاسبه و مراقبه
محاسبه این است که انسان در هر روز و شب زمانى را براى محاسبه نفس خود قرار دهد و در این زمان به سنجش اعمال خود بپردازد.اگر خود را در آن روز فرد موفقى در طاعت و عبادت دید، خود را تشویق کند؛ و اگر ناموفق یافت، خود را معاقب نماید.
مراقبه، مرحله قبل از حسابرسى است.و البته بعد از حسابرسى هم قابل تصور است.به این شکل که انسان مراقب باشد، به تصمیمى که در وقت حسابرسى و پشیمانى گرفته شده، عمل نماید.
محاسبه، عملى است که عقل و شرع بر اهمیت آن گواهى مىدهند.قرآن در این زمینه مىفرماید :
و لتنظر نفس ما قدمت لغد؛ باید نگاه کند هر کس، که براى فرداى قیامت چه فرستاده (96) .
که روشن است مراد از آیه، محاسبه است.
در آیهاى دیگر مىفرماید:
فو ربک لنسئلنهم اجمعین عما کانوا یعملون
؛ قسم به خدایت که ما حتما از هر چه کردهاند سؤال خواهیم کرد (97) .
توجه به این که خداوند، همه بندگان را در قیامت به حساب مىکشاند، انسان را بر آن مىدارد که قبل از رسیدن روز حساب، خود به حسابرسى خود بپردازد و کاستىهاى خود را جبران نماید .چنانچه پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: به حساب خود رسیدگى کنید.قبل از اینکه به حساب شما برسند؛ و اعمال خود را وزن کنید قبل از اینکه اعمالتان را وزن نمایند (98) .
و امام کاظم (ع) مىفرماید: از ما نیست کسى که خودش را هر روز محاسبه ننماید.پس اگر عمل خیرى انجام داده، خدا را شکر گوید و اگر عمل زشتى انجام داده، استغفار نماید (99) .
و امام سجاد (ع) مىفرماید: اى فرزند آدم تو همیشه در خیرى مادامى که یک نصیحتگر از درون داشته باشى و به محاسبه خود همت بگمارى (100) .
عمر انسان، به منزله سرمایه اوست، و دنیا بازارى است که او مشغول تجارت است، چنانچه امیر المؤمنین (ع) مىفرماید: دنیا بازار و تجارتخانه بندگان شایسته خداست (101) .
انسان در این بازار، سرمایه گران بهایى را مىفروشد.پس شایسته است بنشیند و پیش خود بیاندیشد که این عمر گرانمایه را در چه راهى مصرف نموده، و به بهاى چه کالائى پرداخته است.
2 ـ رعایت نکات بهداشتى
شاید بتوان گفت هیچ دین و آئینى باندازه اسلام در رعایت بهداشت تأکید ندارد.
در بسیارى از روایات مشاهده مىنمائیم که اسلام دین نظافت و پاکیزگى معرفى شده است.از جمله پیغمبر بزرگوار اسلام مىفرماید: بوسیله هر چیز پاک کنندهاى که توان تحصیل آنرا دارید، خود را پاک سازید؛ چرا که خداوند متعالى، اسلام را بر اساس پاکیزگى، بنا نهاده است (102) .
و خداوند، بندگان پاکیزه خود را بسیار دوست مىدارد؛ چنانکه مىفرماید: همانا خداوند پاکیزگان را دوست دارد (103) .و مورد محبت و دوستى خدا قرار گرفتن، گوهر گرانمایهاى است که همه در راه بدست آوردنش مىکوشند.
ـ مسواک زدن
مسواک زدن، به عنوان یک عمل بهداشتى، بسیار مورد تأکید اسلام است.
بطورى که پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: اگر نمىترسیدم که بر امتم سخت بیاید، با هر وضو یک بار مسواک زدن را، واجب مىگردانیدم (104) .
در سیره امام سجاد (ع) مىخوانیم که، حضرت هنگامى که در شب از خواب بر مىخاست، ابتدا مسواک مىزد و سپس وضو مىگرفت و نماز مىخواند (105) .
و در محاسن البرقى درباره سیره حضرت رسول اکرم (ص) مىخوانیم که روزى با پرخاش به اصحاب خود فرمود: چرا شما را چنین مىنگرم؟ چرا با موها و دندانهاى کثیف نزد من آمدهاید؟ چرا مسواک نمىکنید (106) .
3 ـ اهتمام به امور مسلمین
یکى دیگر از وظایف روزمره مسلمان اهتمام به امور مسلمین است.
مسلمان اجازه ندارد نژاد، مرز، جغرافیا، رنگ و زبان...را بهانه قرار داده و خود را در قبال مشکلات مسلمانان، از همسایه گرفته تا مسلمانى که در فراسوى مرزهاى جغرافیایى او زندگى مىکند، بىمسئولیت به حساب آورد.
بى توجهى به مسائلى که بر مسلمانان مىگذرد، انسان را از دایره مسلمانى خارج مىکند .پیامبر گرامى اسلام (ص) مىفرماید: کسى که شب را صبح نماید و اندیشه او غیر از خدا باشد، از خدا نیست و کسى که به امور مسلمانان اهتمام نکند، پس از مسلمانان نیست (107) .
و امام صادق (ع) به نقل از پیامبر اکرم (ص)، مىفرماید: کسى که به امور مسلمانان اهمیت ندهد پس مسلمان نیست و کسى که بشنود مردى ندا مىزند: اىمسلمانان! و او را اجابت نکند، مسلمان نیست (108) .ضرورت توجه به امور مسلمین، ایجاب مىکند تا مسلمانان اخبار و وقایع جهان اسلام را با جدیت دنبال کنند و در مقابل آنچه بر ایشان مىگذرد، حساس باشند.تا انسان نداند در جهان اسلام چه مىگذرد چگونه مىتواند به امور مسلمانان اهتمام ورزد.
خیرخواهى مسلمانان، و دعا براى آنها از بىمعونه ترین و کم زحمتترین اهتمامات، به امور مسلمانان است.
امام على (ع)، به نقل از پیامبر اکرم (ص) در ترغیب به دعا براى مؤمنین، مىفرماید: کسى که هر روز، 25 مرتبه براى مؤمنین دعا کند، خدا کینه را از سینهاش بکند و او را از صالحین قرار دهد (109) .
4 ـ حمد و شکر پروردگار
شکر کسى که به انسان نعمت داده است، واجب و لازم است، و هر عقل سلیم، و انسان عاقلى چنین مطلبى را اعتراف مىنماید.خداوند به عنوان ولى نعمت انسان، که هر چه هست از او است، شایسته حمد و سپاس است.
از اینرو انسان مکلف است، هر روز به یاد نعمات او، زبان به شکر و سپاس بگشاید.امام صادق (ع) در سیره پیامبر اکرم (ص)، مىفرماید: پیامبر اکرم (ص) هر روز 360 مرتبه خداوند را حمد مىفرمود.به این بیان که: الحمد لله رب العالمین کثیرا على کل حال (110) .
5 ـ به یاد اموات بودن، خصوصا پدر و مادر
اموات به دعاى خیر زندگان محتاجند، لذا از وظایف مهم هر روز انسان اینست که به یاد اموات خویش، خصوصا پدر و مادر، باشد.و از خداوند براى آنها طلب خیر و عفو نماید، و براى آنها خیرات کند.
در سیره امام صادق (ع) مىخوانیم: حضرت هر شب براى فرزند مرحومش و هر روز براى پدر و مادرش دو رکعت نماز مىخواند (111) .
6 ـ استغفار و استعاذه
طلب عفو و بخشایش، از ایزد متعال، یکى از اعمالى است که انسان مسلمان، هر روز به آن دعوت شده است.
انسان، در طول زندگى هر لحظه احتمال دارد در گناه و معصیت، قرار گیرد، و مرتکب گناه گردد؛ لذا استغفار از گناه و طلب عفو، مایه بخشایش پروردگار، خواهد بود.
امام صادق (ع) در سیره رسول اکرم (ص) مىفرماید: رسول خدا (ص) هر روز 70 مرتبه استغفار مىکرد؛ بدون اینکه گناهى مرتکب گردد (112) با توجه به اینکه شایسته است تا انسان جهت فرار از دام شیطان، هر روز به خداوند متعال پناه برده و از او امداد طلبد، پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: هر کس هر روز ده مرتبه از شر شیطان به خدا پناه برد خداوند ملکى را بر آن موکول گرداند تا شیطان را از او دور کند (113) .
7 ـ زیارت امام حسین (ع)
یکى از اعمالى که انسان هر روز به انجام آن سفارش شده است، زیارت امام حسین (ع) است .
امام صادق (ع) به سدید مىفرماید: اى سدید، ترا چه مىشود که قبر حسین (ع) را هر جمعه 5 بار و هر روز، زیارت کنى؟
سدید گفت: بین ما و قبر آن حضرت فاصله زیادى است.امام فرمود: بالاى منزلت برو.به چپ و راست نگاهى کن و سپس سرت را به طرف آسمان بلند کن و سپس به قبر حسین نگاه کن و بگو :
السلام علیک یا ابا عبد الله، السلام علیک و رحمة الله و برکاته؛ که در اینصورت ثواب یک زیارت امام حسین (ع) و یک زیارت حج و عمره براى تو نوشته گردد (114) .
8 ـ طلب علم
طلب علم و دانش، در اسلام داراى اهمیت فراوانى است و فضیلت عالم بر نادان از خورشیدروشنتر است.چه اینکه قرآن با استفهام انکارى مىفرماید:
و هل یستوى الذین یعلمون و الذین «لا یعلمون»
؛ آیا آنها که مىدانند با آنها که نمىدانند مساوى هستند (115) .
و پیامبر (ص) آنرا بر هر فرد مسلمانى واجب کرده است: طلب علم و دانش بر هر مسلمانى واجب است (116) .
از این رو، یکى از وظایف روزانه مسلمان طلب علم و دانش است.
امام صادق (ع) مىفرماید: در مواعظى که لقمان به پسرش مىنمود، یکى این بود که مىفرمود : اى پسرم در روزها و شبهاى خود ساعاتى را براى طلب علم و دانش قرار بده (117) .
9 ـ ازدیاد کار خیر و ترک گناه
انسان مىبایست هر روز بر اعمال خیر بیفزاید و از گناهان خویش بکاهد.
امیر المؤمنین (ع) مىفرماید: خیرى در دنیا نیست مگر براى دو نفر.
اول ـ مردى که هر روز احسان و نیکى خود را زیاد کند.
دوم ـ مردى که آرزوهاى خود را (گناهان خود را) به توبه جبران نماید (118) .
10 ـ اهتمام به نمازهاى یومیه
نماز در اسلام از جایگاه ویژهاى برخوردار است و فرد مسلمان وظیفه دارد در روز، 5 وعده به نماز بایستد.اولین واجبى که در اسلام جعل شد، نماز است.در سیره پیامبر اکرم (ص) مىخوانیم : حضرت محمد (ص) روز دوشنبه به نبوت رسید و امام على (ع) روز سهشنبه با او نماز خواند (119) .
از آنجائى که نماز مرز بین ایمان و کفر شناخته شده است، مسلمان مکلف است به این فریضه، اهمیت زیادى بدهد.به این صورت که آن را اول وقت بخواند، با خضوع بخواند و تا ممکن است به جماعت بخواند.علاوه بر نمازهاى واجب یومیه، نماز شب از نظر اسلام، جایگاه ویژهاى دارد و بر مسلمان براى انجام دادن، در هر شب بسیار سفارش شده است.
امام عسکرى (ع) در نامهاى، خطاب به على بن بابویه مىفرماید: بر تو باد نماز شب، چرا که پیامبر (ص) به على (ع) وصیت نمود که نماز شب را برپا دارد.و کسى که نماز شب را کوچک شمارد از ما نیست.پس به وصیت من عمل کن و جمیع شیعیانم را به آن امر کن (120) .
و حضرت عیسى (ع) مىفرماید: خداوند مرا به 5 چیز امر کرده است:
..پنجم مداومت بر تهجد و شب زندهدارى که امور مسلمان به شب زندهدارى درست مىشود (121) .
11 ـ قرائت قرآن
قرآن معجزه جاوید پیامبر اکرم (ص) و کتاب شریعت اسلام است.محتواى آن پر است از مطالب اخلاقى، اجتماعى و اقتصادى که هدایت بشر در پرتو آن حاصل خواهد شد.
الفاظ آن آمیخته است با اعجاز در بیان و بلاغت، چنین کتابى را شایسته است که مسلمان هر روز بخواند و تدبر نماید.
ابن مسعود از پیامبر اکرم نقل مىکند که: هر کس حرفى از کتاب خدا را بخواند، براى او یک حسنه است و هر حسنهاى ده حسنه جواب دارد (122) .
و خود قرآن در ترغیب به قراءت قرآن مىفرماید:
فاقرءوا ما تیسر من القرآن
تا جائیکه مىتوانید قرآن را تلاوت کنید (123) .
قراءت قرآن در همه ساعات پسندیده است؛ ولى نیمههاى شب و بین اذان صبح و طلوع خورشید، پسندیده تر و شایستهتر است چه اینکه در قرآن مىخوانیم:
و ان قرآن الفجر کان مشهودا (124) ؛ همانا قرآن صبحگاهى گواهى شده است که البته بنا به گفته مفسرین مراد از قرآن فجر، نماز صبح است.و بنا به خواندن قرآن در آن نماز و سایر نمازها از آن تعبیر به قرآن شدهاست .
امام صادق (ع) مىفرماید: پدرم ما را جمع مىکرد و به ما فرمان مىداد که تا طلوع خورشید ذکر بگوئیم.و هر کس مىتوانست قرآن بخواند به او مىفرمود قرآن بخواند و هر کس نمىتوانست، به او مىفرمود ذکر بگوید (125) .
12 ـ طهارت و وضو
با وضو بودن، عملى است بسیار پسندیده.انس بن مالک مىگوید: پیغمبر (ص) بمن فرمود: بیشتر اوقات خود را با طهارت بگذران، که این امر باعث طول عمرت شود و اگر مىتوانى شب و روز با طهارت باشى چنین کن (126) .
13 ـ انفاق و صدقه
انفاق و صدقه، عملى است که مسلمان شایسته، روز خود را با آن آغاز مىنماید.پیامبر اکرم در این زمینه مىفرماید: همانا بر هر مسلمانى است که در هر روز صدقه بدهد (127) .
خداوند در توصیف مؤمنین مىفرماید:
و الذین فى اموالهم حق معلوم لسائل و المحروم
ـ در اموال آنها، سهم معلومى براى فقیر و محروم هست (128) .
در سیره ائمه (ع) انفاق، جایگاه ویژهاى داشته است.در زندگى امام سجاد (ع) مىخوانیم :
امام سجاد (ع) در شب تاریک، پول و غذا و هیزم بر دوش مىکشید و بر در خانههاى فقرا مىرفت، در خانه را مىزد و هر کس مىآمد او آنچه با خود داشت به او مىداد (129) .
14 ـ یاد خدا و قیامت
زندگى روزمره انسانى، و اشتغالات فراوان نباید انسان را از یاد خدا و قیامت غافل نماید، غفلت از یاد خدا، مایه انحرافات بسیار است و اگر انسان لحظهاى از آن منبع فیاض غافل گردد، در دام ابلیسنفس، گرفتار خواهد شد.لذا بر مسلمان فرض است، در روز بکوشد که با خداى خود ارتباط و کلامى داشته باشد.
امام على (ع) به کمیل بن زیاد مىگوید: اى کمیل هر روز بیاد خدا باش و ذکر خدا را بگو و بر خدا توکل کن (130) .
و امام صادق (ع) مىفرماید: دشوارترین کارها 3 کار است.
سوم اینکه در همه حال بیاد خدا بودن؛ مقصود از یاد خدا، فقط گفتن سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر نیست، بلکه چون امرى از جانب خدا به تو برسد فرمان برى، و چون به چیزى برسى که خداوند سبحان از آن نهى فرموده ترکش نمائى. (131) فریبندگى دنیا، گاه مایه غفلت از آخرت است؛ و انسان همش را در کسب دنیا قرار مىدهد؛ فرد مسلمان باید بکوشد تا دنیا هم وى قرار نگیرد و از آخرت غافل نشود.
پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: کسى که صبح کند و شب نماید، در حالى که بیشترین همتش آخرت است، خداوند بىنیازى را در قلب او قرار مىدهد (132) .
15 ـ رسیدگى به ظاهر
آراستگى ظاهر، بسیار مورد تأکید اسلام است.لباس تمیز و مرتب، موهاى شانه زده و استعمال بوى خوش، از مسائلى است که در نظر اسلام جایگاه ویژهاى دارند.
در سیره پیامبر اکرم (ص) از قول امام صادق (ع) مىخوانیم: رسول خدا بیش از آن مقدارى که براى خوراک خرج مىکرد، به عطر پول مىداد (133) .
و باز امام صادق (ع) مىفرماید: براى رسول خدا مشکدانى بود، که بعد از هر وضو، بلافاصله آن را بدست مىگرفت و خود را معطر مىساخت.و امام رضا (ع) مىفرماید: براى مردم سزاوار نیست، که حتى یک روز بوى خوش را رها کند، پس اگر هر روز توانائى ندارد، یک روز در میان (134) .
آنچه گذشت عناوینى بود که اعمالى را با عنوان «کل یوم» یا «کل لیله» براى مسلمان فرض نموده بود.
لازم به یادآورى است که ما در صدد استقصاء تمام موارد، نبودهایم و به عنوان حصر، موارد فوق را معرفى نمىنمائیم.آنچه گذشت نمونهاى است از اعمالى که هر روز بر عهده انسان گذاشته شده است.
بخش سوم
اعمال خاص شب و روز جمعه
از نظر اسلام، همه زمانها و مکانها با هم در اهمیت و ارزش برابر نیستند لذا، ارزش و شأنى که مکانهائى نظیر مسجد، کربلا، کعبه و آستان مقدس اولیاء دارند با شأن مکانهاى دیگر برابر نمىباشد.و به همین قیاس، ارزشى که شب قدر، شب جمعه، ماه رمضان، و...دارند با سایر زمانها برابر نیست.
بنا به اهمیت شب و روز جمعه، در اسلام اعمالى مخصوص این شبانه روز وارد شده است.از جمله :
1 ـ خواندن سورههایى از قرآن
در شب و روز جمعه قرآئت سورههایى از قرآن سفارش شده است؛ از جمله سوره جمعه.امام صادق (ع) مىفرماید: کسى که هر شب جمعه، سوره جمعه را بخواند، کفاره بین دو جمعهاش حساب مىشود (135) .
2 ـ دعا
اگر چه خداوند، همیشه به بندهاش نزدیک است و دعاى بندهاش را مىشنود، ولى در شب و روز جمعه دعا و نیایش اهمیت فوقالعادهاى دارد و استجابت نزدیکتر است.
پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: همانا در روز جمعه، ساعتى است که هیچ چیز، بین دعا و استجابت آن، حائل نیست (136) .
حضرت زهرا (س) در رابطه با دعاى روز جمعه، از رسول گرامى اسلام، نقل فرمودند: در روز جمعه ساعتى است که هر خواستهاى، در آن ساعت به اجابت مىرسد.پرسیدم کدام ساعت؟ فرمود : آنگاه که نصف قرص خورشید در افق پنهان شود.از آن پس حضرت زهرا (س) در این ساعت غروب جمعه، دردعاى خیر مسلمانان همت مىنمود (137) .
3 ـ خوشحال کردن اهل خانه
در فرهنگ اسلامى، جمعه روز عید است.و چون روز تعطیل نیز مىباشد، و مرد خانه در منزل است، معمولا بزم خانهها گرم است.لذا از نظر اسلام مرد خانه موظف است با خرید مقدارى میوه و شیرینى، ...اهل خانه خود را شاد گرداند و بزم خانواده خود را گرمتر نماید.
پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: در هر روز جمعه، مقدارى میوه براى اهل خود بخرید، تا اینکه بواسطه جمعه خوشحال شوند (138) .
4 ـ اهمیت به واجبات و محرمات
همان طور که گذشت، جمعه در قاموس اسلام، لفظ ویژهاى است و شأنى رفیع دارد، لذا گناه در این شب و روز بسیار قبیح است و ثواب در این شبانه روز اجرى مضاعف دارد.
از امام صادق (ع) وارد شده است: امام در مورد مردى که مىخواست، کار خیرى مثل صدقه و ...انجام دهد فرمودند: مستحب است این کار را روز جمعه انجام دهد؛ چرا که اجر عمل روز جمعه مضاعف و دو برابر است (139) .
و در مقابل امام صادق (ع) مىفرماید: شب جمعه، از گناهان دورى گزینید، چرا که بدى و خوبى در آن مضاعف است و کسى که شب جمعه معصیت الهى را ترک نماید، خداوند گذشتهاش را مىآمرزد (140) .
خصوصا باید توجه داشت که اعمال انسان، در روز جمعه یا به نقلى شب جمعه، بر پیامبر اکرم (ص) عرضه مىگردد؛ لذا باید متوجه بود که مایه نگرانى و ناراحتى پیامبر را فراهم نیاورد .
پیامبر (ص) به على (ع) مىفرماید: اى على...همانا اعمال شیعیان تو، در هر جمعه بر من عرضه مىگردد؛ پس به عمل خوب آنها، خوشحال مىشوم و براى سیئات آنها، طلب آمرزش مىنمایم (141) .
5 ـ نماز جعفر بن ابى طالب
این نماز، داراى اهمیت فراوان و فوق العادهاى است.
و بین عامه و خاصه، داراى شهرت و ارزش است.پیامبر آنرا بسیار دوست مىداشت و به جعفر بن ابى طالب از باب کرامت و محبت آموخت.
بهترین اوقات جهت اداى نماز جعفر، روز جمعه است، آنگاه که خورشید بالا آمده باشد.پیامبر (ص) به جعفر فرمود: اگر هر روز آنرا انجام دهى، براى تو از دنیا و آنچه در آن است بهتر است و اگر یک روز در میان آنرا انجام دهى، خداوند گناهان روز وسط را مىآمرزد؛ یا هر جمعهاى، یا هر ماهى یا هر سالى آنرا انجام دهى خداوند گناهان ترا در بین دو نماز خواهد بخشید (142) .
6 ـ صلوات بر پیامبر
یکى از اعمال پسندیده شب و روز جمعه، صلوات بر پیامبر اکرم (ص) است.پیامبر اکرم (ص) مىفرماید: شب غراء و روز از هر، بسیار بر من صلوات بفرستید.
(از آن حضرت پرسیدند شب غراء و روز ازهر چیست؟) فرمودند: شب غراء، شب جمعه است و روز ازهر، روز جمعه.در این شب و روز، خداوند افراد زیادى را از آتش دوزخ نجات مىدهد (143) .
7 ـ بهداشت و نظافت
جمعه، روز نظافت و بهداشت است و در روایات اسلامى، در رابطه با نظافت و بهداشت در روز جمعه، تأکیداتى، وارد شده است.
امام باقر (ع) مىفرماید:
غسل روز جمعه را رها نکن، چرا که سنت است و مستحب، و بوى خوش استعمال کن و بهترینلباست را بپوش (144) .
و در سیره رسول خدا (ص) مىخوانیم: پیامبر اکرم (ص) در روز جمعه حتما از عطر استفاده مىکرد و هر گاه عطرش تمام مىشد به بعضى از همسرانش مراجعه مىنمود و از عطر مخصوص او مىگرفت و به صورتش مىزد و خوشبو مىکرد (145) .گرفتن ناخن، استحمام، کوتاه کردن مو و نظافت در منزل، ...مسائلى است که در روایات اسلامى در روز جمعه، مورد تأکید قرار گرفتهاند.
8 ـ نماز جمعه
نماز جمعه، نمازى است سیاسى ـ عبادى، که داراى اهمیت فراوانى است.در قرآن مىخوانیم
و اذا نودى للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا الى ذکر الله و ذرو البیع
ـ وقتى که ندا داده شد براى نماز جمعه در روز جمعه، بطرف نماز و ذکر خدا بشتابید و خرید و فروش را رها نمائید (146) .
9 ـ زیارت اهل قبور
آنان که از این دنیا رفتهاند و دستشان از اعمال خیر کوتاه است، چشم به بازماندگان خود دارند، خیرات بازماندگان براى آنان، نسیم رحمت است.پس سزاوار است که بازماندگان، همیشه به یاد رفتگان خود باشند، خصوصا در شب و روز جمعه که ثواب اعمال، مضاعف است.
عبد الله بن سنان مىگوید: از امام باقر (ع) از زیارت قبور سؤال نمودم، حضرت فرمود: روزهاى جمعه به زیارت قبرها بروید؛ چرا که اگر کسى از آنها در تنگى و سختى است به این وسیله به او وسعت و گشایش نصیب شود (147) .
پدر و مادر در این میان شایستهتر به زیارتند.
پیغمبر اکرم (ص) مىفرماید: کسى که در هر جمعه به زیارت قبر پدر و مادرش برود، گناهانش آمرزیده مىشود و براى او نیکى نوشته مىشود.
زیارت قبور از این نظر که انسان را بیاد مرگ مىاندازد نیز داراى ارزش و اهمیت است.
10 ـ غسل روز جمعه
امام باقر (ع) به زراره مىفرماید: اى زراره، غسل روز جمعه را رها نکن چون که سنت است و مستحب (148) .
پیامبر اکرم در وصیتش به امام على (ع) مىفرماید: پس در هر جمعه غسل کن ولو اینکه پول غذایت را آب بخرى چرا که هیچ مستحبى برتر از آن نیست (149) .
11 ـ عیادت
عیادت، از حقوق مسلمان بر برادر دینى اوست، و جایگاه خاصى دارد.پیامبر اسلام (ص) مىفرماید : هر مسلمانى، سى حق بر برادر مسلمان خود دارد که باید آنها را ادا نماید یا طلب بخشش کند...یکى از آن حقوق عیادت کردن از اوست در حال بیمارى (150) .
در سیره امام على (ع) مىخوانیم که در چند مکان به خاطر احترام و ارزش با پاى برهنه مىرفتهاند یکى از آن جاها عیادت بیمار بود.
12 ـ تفقه در امر دین
یکى از وظایف روز جمعه، تفقه در امر دین است.
امام صادق (ع) مىفرماید: أف بر مسلمانى که جمعه خود را قرار نمىدهد براى تفقه و یادگیرى امر دینش (151) .
آنچه گذشت، برخى از اعمالى است که در روایات اسلامى، براى روز جمعه، معرفى شده اند.البته همه اعمال نیست؛ چون ما در صدد استقصاء تمام موارد، نبودهایم.
خاتمه:
در خاتمه، ذکر نکتهاى را ضرورى مىدانیم و آن اینکه همه موارد و آدابى که شمرده شده است، در سه بخش از این مقاله، سعى شده است اصل ادب بودن آنها و تعیین آنها براى هر روز یا روز جمعه، با استفاده از روایات باشد؛ مواردى بنظر مىرسد که براى هر روز یا روز جمعه مقبول و پسندیده باشند وشرع هم با آنها مخالفتى ندارد ولى چون مبناى کار ما استفاده از روایات بوده است، از آوردن آنها اجتناب کردهایم.
پىنوشتها:
1 و 2 و 3 و 4 ـ بحار الانوار، ج 78، ص .346
5 ـ وسائل الشیعه، ج 17، ص 26، باب 5، روایت .21891
6 ـ بحار الانوار، ج 103، ابواب المکاسب، باب 1، ص 9، حدیث .35
7 ـ بحار الانوار، ج 103، ص 2 و 3، باب 1، روایت 6
8 ـ کافى، ج 5، ص 88، حدیث .3
9 ـ کافى، ج 5، ص 88، حدیث .13
10 ـ من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص .98
11 ـ بحار، ج 47، ص 57، روایت 101، باب .4
12 ـ فروع کافى، ج 5، کتاب المعیشه، ص .89
13 ـ بحار الانوار، ج 103، ابواب المکاسب، باب 1، ص 7، حدیث .28
14 ـ همان، ص 2، حدیث .1
15 ـ وسائل الشیعه، ج 17، باب 1، ص 11، روایت .21848
16 ـ بحار الانوار، ج 103، ابواب المکاسب، باب 1، ص 5، حدیث .18
17 ـ المصدر، ص 9، حدیث .39
18 ـ 25 اصل، ص 404، از اسد الغابه، ج 2، ص .369
19 ـ معارف و معاریف، ج 4، ص .1830
20 ـ معارف و معاریف، ص 436، به نقل از، بحار، ج 13، ص .354
21 ـ بحار الانوار، ج ج 103، ص 9، روایت 38، باب .1
22 ـ فروع کافى، ج 5، ص 85، روایت .4
23 ـ بحار الانوار، ج 103، باب 1، از ابواب المکاسب، ص 3، حدیث .5
24 ـ بحار الانوار، ج 77، ص 419 (معارف و معاریف، ص 446) .
25 ـ کنز العمال، ج 4، ص 27، حدیث .252
26 ـ بحار الانوار، ج 103، کتاب المکاسب، باب 1، ص 5، حدیث .15
27 ـ وسائل، ج 17، ابواب مقدمات تجاره، باب 4، ص 22، حدیث .8
28 ـ فروع کافى، ج 5، حدیث 1، ص .257
29 ـ المصدر، ص 258، حدیث .2
30 ـ التهذیب، ج 7، ص 211، باب 12، روایت .13
31 ـ بحار الانوار، ج 1، ص 176، باب 1، روایت .44
32 ـ بحار الأنوار، ج 58، ص 175، باب 9، روایت .35
33 ـ معارف و معاریف، ص .1848
34 ـ وسائل الشیعه، کتاب الاجاره، باب 9، حدیث .1
35 ـ کافى، ج 5، ص 154، باب آداب التجارة حدیث .21
36 ـ معارف و معاریف، ج 4، ص .1831
37 ـ معارف و معاریف، ص .1848
38 ـ سیره پیشوایان، پیشوائى، ص .575
39 ـ 25 اصل، ص 129، ج 5، ص .288
40 ـ کافى، ج 1، ص 42، روایت .3
41 ـ بحار الانوار، ج 78، ص 236، روایت .107
42 ـ نهج الفصاحه، ابوالقاسم پاینده، ص 240، حدیث .1199
43 ـ وسائل الشیعه، ج 17، ص 420، باب 25، روایت .22892
44 ـ بحار الانوار، ج 71، ص 396، باب 92، روایت .77
45 ـ بحار الانوار، ج 103، ابواب التجارت و البیوع، باب 1، ص 100، حدیث .40
46 ـ المصدر، ابواب التجارات، باب 1، ص 101، حدیث .43
47 ـ سوره مطففین، 1 ـ .2
48 ـ وسائل الشیعه، ابواب آداب التجارة، باب 1، حدیث ...4
49 ـ کافى، ج 5، ص 150، حدیث .1
50 ـ کافى، ج 5، ص 158، حدیث .5
51 ـ بحار الانوار، ج 103، ابواب المکاسب، باب 17، ص 89، حدیث .17
52 ـ تحف العقول، ص .275
53 ـ بقره/ .280
54 ـ بقره/ .282
55 ـ تحف العقول، ص .273
56 ـ بقره/ .275
57 ـ بقره/ .278
58 ـ روم/ .39
59 ـ المصدر، باب 42، حدیث .1
60 ـ الوسائل، ابواب آداب التجاره، باب 4، حدیث .4
61 ـ بحار الانوار، ج 47، ص 59، حدیث .111
62 ـ نهج البلاغه، فیض الاسلام، ص 1296، حکمت .449
63 ـ نهج البلاغه، فیض الاسلام، ص 1186، حکمت .217
64 ـ اسراء/ .30
65 ـ بحار الانوار، ج 103، ابواب المکاسب، باب 1، حدیث 17، ص .5
66 ـ نهج الحیاة، ص 164، نقل از راوندى، ص .14
67 ـ نهج الفصاحه، ابو القاسم پاینده، ص 592، حدیث .2892
68 ـ بحار الانوار، ج 103، ص 247، باب 4، روایت .28
69 ـ بحار الانوار، ج 43، ص 81، روایت 1، باب .4
70 ـ بحار الانوار، ج 43، ص 85، روایت 8، باب .4
71 ـ معارف و معاریف، ص .1831
72 ـ بحار الانوار، ج 93، به نقل از معارف و معاریف، ص .1850
73 ـ بحار الانوار، ج 78، ص .10
74 ـ بحار الانوار، نقل از معارف و معاریف، ص .1494
75 ـ بحار الانوار، ج 75، ص .346
76 و 77 ـ میزان الحکمه، ج 10، ص 376 و 380 و .381
78 ـ معارف و معاریف، ص .1944
79 ـ معارف و معاریف، ص .1290
80 ـ معارف و معاریف، ص .1348
81 ـ ترجمه «و آماده کنید در مقابل دشمنان آنچه مىتوانید از قوه و نیرو»
82 ـ بحار الانوار، ج 19، ص 185، روایت 40، باب .8
83 ـ کنز العمال، حدیث .10847
84 ـ کنز العمال، حدیث .45342
85 ـ میزان الحکمه، ج 4، ص 183، ح 7465 و .7469
86 ـ معارف و معاریف، ص .1196
87 ـ معارف و معاریف، ص .1336
88 ـ معارف و معاریف، ص .1228
89 ـ بحار الانوار، ج 69، ص .5
90 ـ عنکبوت/ .20
91 ـ بحار الانوار، ج 74، ص .353
92 و 93 ـ معارف و معاریف، ص .891
94 ـ سنن النبى، ص .60
95 ـ کافى، ج 4، ص .486
96 ـ جامع السعاده، ج 3، ص .91
97 ـ بحار الانوار، ج 1، ص 152، حدیث 30، این روایت در برخى اسناد به امام على نسبت داده شده است.
98 ـ میزان الحکمه، ج 1، ص .618
99 ـ نهج البلاغه، حکمت .131
100 ـ کنز العمال، ص 212، حدیث .26002
101 ـ بقره/ .222
102 ـ بحار الانوار، ج 76، ص 137، روایت 48، باب .18
103 ـ بحار الانوار، ج 46، ص 98، باب 5، روایت .86
104 ـ محاسن البرقى، ص .561
105 ـ بحار الانوار، ج 77، ص 164، حدیث .1
106 ـ بحار الانوار، ج 74، ص 339، حدیث .120
107 ـ مستدرک الوسائل، ج 5، ص 246، باب .41
108 ـ بحار الانوار، ج 78، ص 10، حدیث .19
109 ـ بحار الانوار، ج 82، ص 63، حدیث 5، باب .14
110 ـ بحار الانوار، ج 16، ص 258، ح .41
111 ـ مستدرک الوسائل، ج 5، ص 376، باب .40
112 ـ مستدرک الوسائل، ج 1، ص 306، باب .46
113 ـ زمر/ .9
114 ـ میزان الحکمه، ج 6، ص 463، ح .13445
115 ـ بحار الانوار، ج 1، ص 169، حدیث .19
116 ـ بحار الانوار، ج 78، ص 225، حدیث 95، در روایت دیگرى به ترک گناه تصریح شده است .
117 ـ الاستیناف فى معرفة الاصحاب، ج 3، ص .32
118 ـ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 64، باب .41
119 ـ مستدرک الوسائل، ج 6، باب 33، ص 338، حدیث .6948
120 ـ الاتقان سیوطى، ج 1، ص .226
121 ـ مذمل: .20
122 ـ اسراء: .78
123 ـ بحار الانوار، ج 46، ص 297، باب 6، روایت .29
124 ـ بحار الانوار، ج 69، ص 369، از معارف و معاریف، ص .1457
125 ـ بحار الانوار، ج 75، ص 50، حدیث .4
126 ـ معارج، ص .25
127 ـ بحار الانوار، ج 46، ص 62، روایت 19، باب ...5
128 ـ بحار الانوار، ج 77، ص 414، حدیث .38
129 ـ خصال، ص .149
130 ـ بحار الانوار، ج 77، ص 153، حدیث .1
131 ـ سنن النبى، ص .97
132 ـ بحار الانوار، ج 76، ص .140
133 ـ بحار الانوار، ج 89، ص 362، حدیث .45
134 ـ مستدرک الوسائل، ج 6، باب 23، ص .69
135 ـ معانى الاخبار، ص .113
136 ـ مستدرک الوسائل، ج 6، ص 42، باب .42
137 ـ بحار الانوار، ج 59، ص 33، حدیث .5
138 ـ مستدرک الوسائل، ج 6، ص .73
139 ـ بحار الانوار، ج 39، ص 308، حدیث .124
140 ـ بحار الانوار، ج 18، ص .421
141 ـ مستدرک الوسائل، ج 6، ص 70، باب .35
142 ـ بحار الانوار، ج 89، ص 351، حدیث .29
143 ـ 25 اصل، ص 288، از فروع کافى، ج 6، ص .511
144 ـ جمعه: .9
145 ـ بحار الانوار، ج 6، ص 256، حدیث .88
146 ـ بحار الانوار، ج 89، ص .351
147 ـ بحار الانوار، ج 81، ص 129، حدیث .18
148 ـ وسائل الشیعه، ج 8، ص .550
149 ـ بحار الانوار، ج 1، ص 176، باب 1، روایت .44