از ضروریات زندگى و از جمله اصول پذیرفته شده عقل، «اصل برنامه ریزى» است.در سایه این اصل انسانها به اهداف خویش دست‏یافته و از مسیر پرفراز و نشیب زندگى بسلامت مى‏گذرند .
اسلام بعنوان ارائه کننده کاملترین برنامه براى هدایت بشر همواره بر این اصل تأکید نموده است تا آنجا که امیر المؤمنین (ع) مى‏فرماید:
اى مردم دنیائى که در آن تدبیر نیست خیرى ندارد.
در روایات اسلامى ضمن تأکید برنامه‏ریزى روزانه، اوقات روزانه یک مسلمان بدینگونه تقسیم شده‏اند.
1 ـ اختصاص قسمتى از روز براى کار و تأمین معاش، کما اینکه در روایت است «ساعة لامر المعاش» (1)
2 ـ اختصاص قسمتى از روز براى عبادت کما اینکه مى‏خوانیم «ساعة لمناجات الله» (2) .
3 ـ اختصاص قسمتى از روز براى معاشرت کما اینکه مى‏خوانیم «و ساعة لمعاشرة الاخوان» (3) .
4 ـ اختصاص قسمتى از روز براى استراحت و تفریح کما اینکه مى‏خوانیم «و ساعة تخلون فیها للذاتکم فى غیر محرم» (4) .
بر اساس متون اسلامى که بخشى از آنها در بالا آمد این بخش در چهار فصل کار، عبادت، معاشرت، تفریح و استراحت، تنظیم شده است.
نکته اگر چه محاسبه در برخى روایات بعنوان یک قسمت از هر روز در روایات آمده است.ولى ما آنرا در بخش دوم مطرح نموده‏ایم.
فصل اول
کسب و کار
کسب و کار بعنوان عملى براى تأمین معاش انسان، قسمتى از اوقات او را به خود اختصاص مى‏دهد؛ در این باب ما به تبیین مطالب زیر مى‏پردازیم:
1 ـ اهمیت و ارزش کسب و کار در اسلام: کار، براى تأمین معاش خانواده، از نظر اسلام داراى اهمیت فراوان است.امام صادق (ع) در این زمینه مى‏فرماید:
اى هشام! آنگاه که مى‏بینى دو گروه آماده جنگند از تلاش و کوشش جهت کسب روزى حلال در آن روز دست بر مدار (5) .همچنین پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید: «کسب روزى حلال بر هر مرد و زن واجب است» (6) .
خداوند به انسانهائى که در راه تأمین معاش خانواده زحمت مى‏کشند وعده آمرزش داده است .پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید:
هر کس که شب را در حالیکه در کسب رزق حلال رنجیده و خسته شده است بخوابد، در حالى که مشمول آمرزش خداوند است خوابیده است (7) .
در روایات بسیارى آمده است: کسى که براى کسب معاش خانواده زحمت مى‏کشد در اجر همانند مجاهد فى سبیل الله قلمداد شده است.
امام موسى کاظم (ع) مى‏فرماید: کسى که براى کسب روزى حلال تلاش کند، تا بدان وسیله مخارج خود و خانواده‏اش را تأمین سازد، مانند کسى است که در راه خدا جهاد مى‏نماید (8) .
از امام صادق (ع) نقل است که فرمودند: آنگاه که مردى تنگدست است و براى تأمین خوراک خود و خانواده‏اش کار کند و از طلب حرام اجتناب نماید، مانند رزمنده‏ایست که در راه خدا جهاد مى‏کند (9) .
کار و فعالیت براى کسب روزى حلال در زندگى معصومین و ائمه (ع) جایگاه ویژه‏اى داشته است به طورى که در زندگى همه آنها صحنه‏هائى از فعالیت و تلاش براى تأمین معاش به چشم مى‏خورد.امام کاظم (ع) در این زمینه مى‏فرماید:
پیامبر خدا و امیر مؤمنان، و پدران بزرگوارم کسانى بودند که با دست‏هاى خود کار مى‏کردند؛ و کار و کارگرى از سیره پیامبر، رسولان و صالحین است (10) .
ناقل مى‏گوید: امام صادق (ع) را دیدم در حالیکه بیل به دست و لباس خشنى بر تن داشت و به کار در مزرعه مشغول بود و همچنان عرق از کمر آن حضرت سرازیر مى‏شد؛ خدمت آن حضرت عرض کردم: جانم فداى شما بیل را به من بدهید تا برایتان کار کنم؛ حضرت فرمود: من دوست دارم مرد زیر گرماى خورشید در تحصیل روزى، آزار و سختى ببیند (11) .
در روایتى از ابن عباس، براى پیامبران اشتغالاتى ذکر شده است که نشان مى‏دهد، کار و فعالیت در زندگى آنها قسم مهمى بوده است، در این روایت، شغل حضرت آدم (ع)، کشاورزى؛ شغل حضرت ادریس، خیاطى؛ شغل حضرت هود، بازرگانى؛ شغل حضرت سلیمان، حصیربافى؛ و...معرفى شده است.
2 ـ فوائد کسب و کار
کسب و کار علاوه بر تأمین معاش فوائد دیگرى نیز دارد که ما با استفاده از روایات به بعضى از آنها اشاره مى‏نمائیم.
آرامش روحى
على (ع) از قول پیامبر (ص) مى‏فرماید: انسان اگر به تأمین بودن نیازش مطمئن باشد آرام گیرد (12) .
و امام صادق (ع) مى‏فرماید: کسى که از کار عارى ندارد زحمتش کاهش یابد، خیالش آسوده گردد و خانواده‏اش متنعم گردند (13) .
ـ آمرزش خداوند
امام صادق (ع) به نقل از پیامبر (ص) مى‏فرمایند: هر کس شب را با خستگى ناشى از کسب و کار و روزى حلال بخوابد گناهان او آمرزیده شود (14) .
ـ محبت خدا و بى‏نیازشدن از دیگران
امام على (ع) مى‏فرماید: به سوى تجارت بدوید که شما را از دیگران بى نیاز مى‏کند و خداوند کاسب درستکار را دوست دارد (15) .
ـ حفظ دین
امام صادق (ع) مى‏فرماید: از کسب حلال دست نکش؛ زیرا که ترا در دین‏دارى‏ات کمک مى‏کند (16) .
ـ نجات از آتش دوزخ
پیغمبر گرامى اسلام (ص) مى‏فرمایند: هر کس از بازوى خود امرار معاش کند، به سرعت برق جهنده از پل صراط خواهد گذشت (17) .
در سیره رسول اکرم (ص) مى‏خوانیم، انس بن مالک گوید: پس از آنکه رسول اکرم از جنگ تبوک بازگشت، سعد انصارى به استقبال آن حضرت شتافت و با پیامبر اکرم (ص) دست داد و مصافحه نمود؛ پیامبر اکرم (ص) به او فرمود: چه صدمه و آسیبى به دست تو رسیده که دست زبر و خشن شده است؟
سعد عرض کرد: اى رسول خدا با طناب و بیل کار مى‏کنم و درآمدى براى معاش زندگى خود و خانواده‏ام کسب مى‏نمایم؛ از این رو دستم خشن شده است.
پیامبر اکرم دست سعد را بوسید و فرمود: این دستى است که آتش دوزخ با آن تماس پیدا نمى‏کند (18) .
ـ توانایى در امر امداد و یارى مستمندان
یکى از فوائد کار این است که انسان مى‏تواند با کسب و کار، و با دسترنج خویش در راه آبادانى اجتماع بکوشد و از دسترنج خود به ایتام و فقرا کمک نماید.
امام صادق (ع) فرمود: امام على (ع) بیل مى‏زد و زمین را احیا مى‏نمود و با درآمد حاصل از دسترنج خود هزار برده را آزاد مى‏نمود (19) .
انسانى که کارى ندارد، سرمایه‏اى ندارد، از توفیق شرکت در مساعدتهاى اجتماعى محروم است .کار، علاوه بر این، فوائد دیگرى نیز دارد که در برخى روایات آمده است.
مهمترین فوائد کار در محدوده اجتماع عبارتند از: جلوگیرى از تکدى، جلوگیرى از دزدى و سرقت، جلوگیرى از مفاسد اجتماعى، جلوگیرى از طلاق و...
3 ـ عواقب بیکارى:
بیکارى، عواقب بسیار دارد، که در این بخش با توجه به روایات، گوشه‏اى از آنها را بیان خواهیم کرد.
ـ مبغوض شدن نزد خدا
همان گونه که کار نزد خدا محبوبیت مى‏آورد، بیکارى مایه خشم خداست.امام باقر (ع) مى‏فرماید : حضرت موسى بن عمران در مناجات خود با خدا عرض کرد: کدامیک از بندگان نزد تو مبغوض‏ترند؟ خدا فرمود: آنکس که شب مردارگونه است و روز بیکار (20) .
ـ مبغوض شدن نزد پیامبر و ائمه دین
همان گونه که کار مایه جلب محبت پیامبر و امام (ع) مى‏باشد و کار و کارگر در نظر آنها مورد احترام و ستایشند، بیکارى و شخص بیکار مورد نکوهش و بغض آنها است.
در سیره پیامبر (ص) مى‏خوانیم، سیره رسول خدا این بود که هر گاه به مردى نگاه مى‏کرد و حالت جسمانى او نظرش را جلب مى‏کرد (یعنى اینکه مرد را سالم و قوى دید) سؤال مى‏فرمود : آیا شغل و حرفه‏اى دارد؟ اگر در پاسخ مى‏گفتند شغلى ندارد؛ مى‏فرمود: از چشمم افتاد به آن حضرت عرض مى‏شد: چگونه شخصیت او در نظر شما تنزل کرد؟ مى‏فرمود: آنگاه که مؤمنى داراى شغل و حرفه‏اى نباشد، براى تأمین مخارج زندگى خود دینش را مى‏فروشد (21) .
و امام باقر (ع) مى‏فرماید: من از مردى که نسبت به کارهاى مربوط به دنیاى خود تنبل و بى‏اعتنا باشد، متنفرم (22) .
ـ مستجاب نشدن دعاى بیکار
امام صادق (ع) به نقل از پیامبر اکرم (ص)، مى‏فرماید: دعاى چند دسته، مستجاب نمى‏شود؛ مردى که در خانه مى‏نشیند و از خدا مى‏خواهد به او روزى دهد، ولى به سوى کسب روزى حال، آنگونه که خدایش به او فرمان داده نمى‏رود.خداوند به چنین شخصى مى‏گوید: آیا من امکانات دنیا را براى تو فراهم نکرده‏ام و اعضاى بدن ترا سالم قرار نداده‏ام؟ و آیا زمین من گسترده نیست؟ پس چرا براى روزى از خانه خارج نمى‏شوى؟ (23)
ـ آلودگى به فساد
امیر المؤمنین (ع) مى‏فرماید: اگر کار زحمت است، بیکارى نیز فسادآور است (24) .
علاوه بر آنچه در روایات بعنوان عواقب بیکارى بیان شد، مسائلى مانند: مفاسد اجتماعى، طلاق، فقر و...را مى‏توان از عواقب بیکارى دانست.
4 ـ زمان و ساعت کار:
در روایات زمانهایى مناسب‏تر، جهت انجام کار، معرفى شده‏اند.از جمله:
ـ صبح زود
پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید: صبحگاه به جستجوى روزى و تأمین نیازمندیها بروید، چون صبحگاه موجب برکت و موفقیت‏است (25) .
و امام على (ع) مى‏فرماید: صبحگاه در پى روزى رفتن، روزى را افزایش مى‏دهد (26) .
امام صادق (ع) مى‏فرماید: همان اول صبح، در پى کسب و کار و روزى حلال روانه شوید، که خداوند شما را روزى دهد و یارى رساند (27) .
ـ در محل زندگى و وطن
یکى از مکانهاى مناسب براى کسب و کار، در زبان روایت، وطن و محل زندگى است.امام سجاد (ع) مى‏فرماید: یکى از خوشبختى‏هاى مرد این است که کار و کسبش، در محل و شهر خودش باشد (28) .
و امام صادق (ع) مى‏فرماید: سه چیز از خوشبختى مرد به شمار مى‏رود.
1 ـ زنى که از او اطاعت کند.
2 ـ فرزندى که در حال حیات و بعد از مرگ در حق او احسان کند.
3 ـ شغلى که در شهر خود بدست آورد؛ تا صبحگاهان به انجام کار پردازد و چون فراغت یابد، نزد عیال خود استراحت کند (29) .
ـ روزهاى هفته به جز جمعه
در روایات، روز جمعه خصوصا وقت نماز جمعه، کار و کسب نهى شده است.
در قرآن مى‏خوانیم: اى کسانى که ایمان آورده‏اید، هرگاه شما را براى نماز جمعه بخوانند، فى الحال به ذکر خدا بشتابید و کسب و تجارت را رها کنید، که این نماز جمعه از هر تجارتى براى شما بهتر است؛ اگر بدانید: امام صادق (ع) مى‏فرماید: هر کس کارگرى را در وقت نماز جمعه اجیر کرده، از شرکت در نماز باز دارد، گناه کرده است، و اگر او را از شرکت در نماز باز نداشت، کارگر و کارفرما، هر دو در ثواب نماز شریکند (30) .
بنابر برخى از روایات، روز جمعه مسلمان مى‏بایست خود را براى تحصیل مسائل دینى، از کار و کسب فارغ نماید.
امام صادق (ع) در روایتى از پیامبر اکرم (ص) مى‏فرمایند: أف بر مسلمانى که روز جمعه خویش را براى تفقه در دین خالى نکند (31) .
در خاتمه بحث از زمان و مکان، مى‏بایست گفت: اگر چه خداوند، روز را براى تحصیل معاش و شب را براى استراحت تعیین فرموده است، ولى در برخى موارد، کار در شب براى انسان لازم مى‏آید که این مسئله با شئونات اسلامى منافاتى ندارد.امام صادق (ع) مى‏فرماید: گاهى ممکن است مردم به کسب و کار در شب، نیاز داشته باشند؛ مثلا به این علت که در طول روز نمى‏توانند همه کارهاى خود را انجام دهند؛ یا اینکه گرماى روز طاقت فرسا است و نمى‏توانند در روز کار کنند، لذا مردم در شب و پرتو نور ماه مى‏توانند کارهاى مختلفى انجام دهند ...خداوند نور ماه را بدین جهت قرار داده است (32) .
5 ـ آداب کسب و کار
در این فصل به بیان آداب کسب و کار که در روایات آمده است خواهیم پرداخت:
ـ روح معنویت در کار
این روح، انسان را از حرص، باز مى‏دارد و او را در انجام کار به شکل صحیح و مصرف درست در آمد حاصل از کار، کمک مى‏نماید.
در سیره امام على (ع) مى‏خوانیم: امام على (ع) چون از جهاد فارغ مى‏گشت، به تعلیم مردم و قضاوت مى‏پرداخت و به محض اینکه ازاین امور فارغ مى‏شد، باغى داشت که بدست خود در آن کار مى‏کرد و در آن حال به ذکر خدا اشتغال داشت (33) .
توجه به این نکته که کار و بازار، یکى از لحظاتى است که شیطان کمین نشسته، مى‏تواند انسان را از خدایش غافل نماید، یاد خدا انسان را وا مى‏دارد تا روح معنویت را در کار و کاسبى خود دمیده و در آن حال خود را در محضر رب الارباب احساس نماید.
ـ ندزدیدن از کار
یکى از آداب کار این است که انسان، کارى را که قبول کرده است و در قبال آن، مزدى دریافت مى‏کند به نحو احسن انجام دهد و در همان حال، به کارى که مایه ضایع شدن حق کارفرماست، مشغول نباشد.اسحاق بن عمار گوید، از امام کاظم (ع) پرسیدم که اگر انسان اجیر دیگرى باشد مى‏تواند در همان حال براى کسى دیگر کار کند؟ امام (ع) فرمود: اگر صاحبکار به او اجازه دهد ایرادى ندارد؛ (34) به عبارت دیگر، اگر اجازه ندهد، ایراد دارد.
ـ غافل نشدن از یاد خدا، بواسطه کار
دیگر از آداب کار، این که: انسان به واسطه کار و کسب، از یاد خداوند غافل نگردد.مثلا به واسطه سرگرمى به کار، نماز اول وقتش را فراموش نکند.امام صادق (ع) در تفسیر آیه 27 از سوره نور که مى‏فرماید: مردانى هستند که کار و کسب، آنها را از یاد خدا، غافل نمى‏کند .
فرموده‏اند: اینان، همان کسبه‏اى هستند که هنگام نماز، کسب و کار، آنها را از یاد خدا غافل ننماید و در انجام آن کوتاهى ننمایند (35) .
پس شایسته است تا کسبه مسلمان، در اول وقت نماز، دست از کار کشیده و به اقامه نماز بپردازند .
ـ خوب انجام دادن کار
دیگر از آداب کار، این که: انسان، تا مى‏تواند، کارى که بر عهده او گذارده شده را به بهترین شکل انجام دهد، و کوتاهى نکند.پیامبر اکرم (ص) در این زمینه مى‏فرماید: «خداوند، آن کارگرى را دوست دارد که چون کارى به وى محول شد، آنرا نیکو انجام دهد (36) .
ـ پرهیز از مباهات
یکى از منهیات اسلام، مباهات است.فخر فروشى، صفت رذیله‏اى است که در جاى جاى زندگى، از جمله کار و کسب، مى‏تواند خود را نشان دهد.لذا تأکید شده است که: شخص مسلمان، تا مى‏تواند از فخر فروشى در کار پرهیز کند.
امام باقر (ع) مى‏فرماید: «در کتاب على بن الحسین (ع) در ذیل آیه «همانا اولیاء خدا نه ترسى دارند و نه اندوهى» چنین یافتم: ایمن بودن آنان به این سبب است که...، روزیهاى حلال خدا را به وسیله کسب و کار بدست مى‏آورند و روزى را براى خدا تحصیل مى‏کنند نه براى فخر و مباهات (37) .
ـ دخالت نکردن در وظایف دیگران
یکى دیگر از آداب مهم کار است و در مدیریتها مسئله بسیار بااهمیتى است.امام هادى (ع) در نامه‏اى به وکلاى خود در بغداد، مدائن و کوفه مى‏نویسد: اى ایوب بن نوح، به موجب این حکم، از برخورد با ابو على، خوددارى کن؛ هر دو موظفید در ناحیه خاص خویش به وظایفى که بر عهده‏تان گذارده شده عمل کنید، ...اگر کسى وجوهى را از خارج محدوده حوزه مسئولیت تو آورد به او دستور بده به وکیل ناحیه خود بفرستد (38) .
دخالت در مسئولیتهاى دیگران، مایه اخلال در مجموعه و نظامهایى است که انسان در آن مشغول به کار است.
ـ تعیین اجرت کارگر قبل از شروع به کار
دیگر از آداب اخلاقى کار، این است که: قبل از کار، مزد کارگر تعیین شود.در سیره امام رضا (ع) مى‏خوانیم: روزى، حضرت رضا (ع) غلامى را دید که با دیگر غلامان آنحضرت مشغول کار بود؛ معلوم شد که آن‏غلام سیاه را به کارگرى گرفته‏اند.امام (ع) به آنها فرمود: آیا مزد این کارگر را قبل از کار تعیین کرده‏اید؟ عرض کردند: به هر مزدى ما راضى باشیم او هم راضى است.امام (ع) بطور شدیدى خشمگین شدند چرا که مزد کارگر را تعیین نکرده بودند (39) .
ـ کسب مهارت در کار
از آدابى که مایه رونق کسب و کار نیز هست، اینکه: انسان در کار خود مهارت لازم را بدست آورد.
پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید: کسى که بدون آگاهى و دانش، کارى را انجام دهد فسادش بیشتر است از صلاحش (40) .
و امام صادق (ع) مى‏فرماید: هر صاحب حرفه‏اى را سه خصلت، ضرورى است تا کسبش رونق گیرد؛ یکى از آنها تخصص و مهارت است (41) .
ـ جرأت و پردلى
جرأت و پردلى، عاملى مهم براى رونق کار مى‏باشد، و از جمله آداب کسب، خصوصا تجارت است .پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید: تاجر کم‏جرأت، از روزى محروم است و تاجر پرجرأت روزى مى‏یابد (42) .
ـ وفاى به عهد
وفاى به عهد، یکى از واجبات دین اسلام است.و سفارش بسیار بر آن شده است و آنرا از علائم مؤمنان شمرده‏اند؛ ولى این صفت در زمینه کسب و کار، داراى اهمیت خاصى است.
امام باقر (ع) مى‏فرماید: رسول خدا فرمودند: واى بر صنعتگران امت من از وعده خلاف و از امروز و فردا کردن (43) .
ـ خوش‏روئى و حسن خلق
امام صادق (ع) مى‏فرماید: اخلاق شایسته روزى را افزایش مى‏دهد (44) .و روایت شده است که: در کار و کسب خویش با اخلاق پسندیده و کارهاى نیکو رفتار کن که براى دین و دنیاى تو سودمند است (45) .
ـ صداقت و راستگویى
امام صادق (ع) یکى از یارانش را درباره کسب و کار چنین سفارش مى‏کند: در سخنت راستگو باش و هیچ عیبى را که در اجناس تو هست مخفى مدار و کسى که با تو انس دارد را فریب مده؛ زیرا که فریب دادن او ربا است...کاسب راستگو در قیامت در زمره سفیران بزرگوار و نیکوکار الهى، قرار دارد (46) .
ـ پرهیز از کم فروشى
خداوند در قرآن مجید در آیات محدودى به گروهى خاص، با کلمه ویل، عذاب و نفرت خود را بیان نموده است؛ ویل به معنى ابراز انزجار و نفرت است و دلالت بر شدت عذاب دارد.یکى از این موارد خطاب به کم فروشان است که مى‏فرماید:
ویل للمطففین*الذین اذ اکتالوا على الناس یستوفون*و اذا کالوهم او وزنوهم یخسرون (47) .یعنى: واى بر کم فروشان.کسانى که وقتى چون به کیل یا وزن چیزى از مردم بستانند تمام بستانند و چون چیزى بدهند در کیل و وزن کم دهند.
ـ یادگیرى احکام کسب و کار و تجارت
فراگیرى احکام تجارت، انسان را از افتادن در ربا و غش و سایر محرمات معاملات، باز مى‏دارد .امام صادق (ع) مى‏فرماید: هر کس که مى‏خواهد تجارت و کاسبى کند، باید احکام دین را بیاموزد تا حلال و حرام را بشناسد و هر کس احکام دین را فرانگیرد و به تجارت بپردازد به شبهات گرفتار آید (48) .اصبغ بن نباته مى‏گوید: از على (ع) شنیدم که: اى اهل تجارت، اول با احکام شرعى تجارت آشنا شوید، بعد وارد معامله گردید.و ادامه مى‏دهد که: به خدا سوگند، در بین مردم ربا پنهان‏تر از حرکت مورچگان بر سنگ سخت است (49) .
ـ معامله با افراد نیکوکار
امام صادق (ع) مى‏فرماید: بجز با کسانى که در خیر و نیکى نشر و نمو کرده‏اند، معامله و معاشرت نکنید (50) .
امام کاظم (ع) به نقل از پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید: چهار چیز از سعادت انسان است، اول اینکه معاشرت کنندگان و معامله کنندگان با او افرادى نیکوکار باشند (51) .
ـ رعایت حقوق بستانکار
در تحف العقول در باب حقوق بستانکار مى‏خوانیم: و اما حق بستانکار این است که اگر دارى دین او را بپردازى و او را کفایت نموده، بى‏نیاز سازى و او را معطل ننمائى؛ که همانا پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید: «معطل کردن بستانکار توسط غنى، ظلم است» و اگر ندارى او را با کلامى زیبا از خود خشنود نمائى و از او مهلت بگیرى... (52) .
ـ آسان گرفتن به بدهکار
در این زمینه در قرآن مى‏خوانیم:
و ان کان ذو عسرة فنظرة الى میسرة و ان تصدقوا خیر لکم (53) .
اگر بدهکار در سختى بود، پس صبر کنید تا وقت فراغ و گشاده دستى...و البته اگر صدقه بدهید براى شما بهتر است.
ـ نوشتن دین و قرض
در قرآن مجید مى‏خوانیم:
یا ایها الذین آمنوا، اذا تداینتم بدین الى اجل مسمى فاکتبوه، و لیکتب بینکم کاتب بالعدل (54) .
اى اهل ایمان وقتى که به هم دین و قرض مى‏دهید آنرا بنویسید، پس باید شاهدى آنرا بعدل بنویسد.
ـ رعایت حق شریک
در تحف العقول مى‏خوانیم: اما حق شریک اینکه: اگر غایب باشد کارش را بکنى و اگر حاضر است با او برابر کار کنى، و به نظر و رأى خود و بدون مشورت با او تصمیم نگیرى، و مالش را نگهدارى، و در آن کم یا بیش خیانت نکنى.زیرا بما رسیده است که دست خدا بر سر هر دو شریک است تا وقتى که بهم خیانت نکنند (55) .
ـ پرهیز از ربا
ربا آفت بزرگ معاملات است که در اسلام بر حرمت آن تأکید بسیار شده است.
در قرآن مجید آمده است:
احل الله البیع و حرم الربوا (56)
خدا تجارت را بر شما حلال کرد ولى ربا را حرام گردانید.
و در جاى دیگر مى‏فرماید:
..اتقوا الله و ذروا ما بقى من الربوا ان کنتم مؤمنین (57) .
یعنى: بپرهیزید از گناه و بترسید از خدا، و ربا را رها کنید اگر مؤمن هستید. و در جاى دیگر مى‏فرماید: آنچه خیال کردید با ربا سود برده‏اید سود نیست زیان است.
و ما آتیتم من ربا لیربوا فى اموال الناس فلا یربوا عند الله (58) .
آنچه شما از ربا در اموال مردم بدست آورده‏اید، سود نیست در حقیقت نزد خدا زیان است .
ـ آسان گرفتن و مدارا کردن
پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید: خداوند برکت دهد بر مردى که در خرید و فروش آسان بگیرد و مدارا کند (59) .
و امام على (ع) مى‏فرماید: از پیامبر (ص) شنیدم که فرمود: آسان گیرى در معاملات یک نوع سودمندى است (60) .
ـ سوء استفاده نکردن از بحرانهاى اقتصادى
امام صادق (ع) به غلام خود مصادف، هزار دینار داد تا به مصر رود و تجارت کند؛ مصادف با کالائى، همراه بازرگانان، بطرف مصر به راه افتاد؛ نزدیکى‏هاى مصر به قافله‏اى برخورد کردند، که از مصر خارج مى‏شد.مصادف و بازرگانان همراه وى، از اهل قافله در مورد کالائى که آنها به مصر آورده بودند، پرسیدند. (که آیا این کالا در مصر وجود دارد یا نه) آن کالا از ارزاق عمومى بود اهل قافله به آنها گفتند که این کالا در شهر مصر نایاب است .مصادف و بازرگانان با یکدیگر هم پیمان شدند که براى هر دینارى کمتر از یک دینار سود نگیرند.آنها کالاهاى خود را فروختند و هنگامى که پولهاى خود را گرفتند، به سوى مدینه به راه افتادند.وقتى به مدینه رسیدند، مصادف خدمت امام (ع) رسید و در حالى که دو کیسه هزار دینارى در دست داشت، به امام صادق (ع) عرض کرد.این یک کیسه سرمایه است و این کیسه دوم، سود.امام (ع) فرمودند: این سود زیاد را چگونه بدست آوردید؟ مصادف ماجرا را براى امام (ع) تعریف نمود، امام (ع) فرمود: سبحان الله...سپس آن حضرت یکى از دو کیسه را گرفت و فرمود: این سرمایه من است، و ما به اینگونه سود نیاز نداریم، اى مصادف جنگ با شمشیر از کسب روزى حلال آسانتر است (61) .
خاتمه در خاتمه بحث کار، ذکر نکاتى الزامى است.
1 ـ دورى از حرص
اگر چه کار و کسب درآمد، از نظر اسلام داراى اهمیت فراوانى است، ولى حرص نیز از نظر اسلام بسیار مذموم و ناپسند است.
حرص، صفتى است که انسان را وا مى‏دارد تا بیش از حد نیازش، به جمع مال بپردازد.این صفت، مشهورترین ویژگى دنیاطلبى است.
بدون تردید، صفتى است مهلک و کشنده که عمقى ندارد.
على (ع) مى‏فرماید: دو گرسنه هستند که هرگز سیر نمى‏شوند، طالب علم و طالب دنیا (62) .
و باز از آن حضرت (ع) نقل است که: آزمند، در بند ذلت و خوارى اسیر است (63) .
ریشه حرص یا به علاقه شدید به دنیا بر مى‏گردد و یا به عدم اعتماد به خدا، چون روزى دست خداوند است؛ اگر انسان به حضرت حق اعتقاد داشته باشد، دیگر حرص معنى ندارد.
در قرآن کریم مى‏خوانیم:
ان ربک یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر انه کان بعباده خبیرا بصیرا.
همانا خداوندا، هر که را بخواهد، روزى مى‏دهد و بر هر که بخواهد، تنگ مى‏گیرد و خدا به بندگانش آگاه و بینا است (64) .
2 ـ اشتغال به کسب حلال
در میان مکاسب، منبع درآمدهائى به چشم مى‏خورد که از نظر اسلام جائز نیست، و مال حاصل از آن حرام است، نظیر خرید و فروش شراب، درآمد حاصل از ربا، و درآمد حاصل از خرید و فروش آنچه معامله آنها جایز نیست و...
برخى از اعمال نیز مایه بطلان و فساد کسبند، اگر چه خود کسب، سالم باشد، مثل تدلیس، غش و...
که درآمد حاصل از این معاملات نیز حرام است.
پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید: هر کس که از راه حرام کسب روزى و درآمد کند، خداوند او را فقیر و نیازمند گرداند (65) .
3 ـ کار زن در خانه
عمده‏ترین فعالیت‏هاى زن، معمولا در خانه است.از نظر اسلام خانه‏دارى زن داراى اهمیت فراوان است.
در سیره پیامبر (ص) آمده است: روزى از یاران خود پرسید: در کدام لحظه زن به خدا نزدیکتر است؟ حضرت زهرا (س) فرمود: آن لحظه‏اى که زن در خانه خود مى‏ماند و به امور زندگى و تربیت فرزند مى‏پردازد، به خدا نزدیکتر است (66) .
و باز پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید: اى زنان، هر یک از شما با اشتغال در خانه خویش به خواست خداوند، ثواب مجاهدین در راه خدا را دارد (67) .
و امام على (ع) کار زن در منزل را جهاد او دانسته، مى‏فرمایند: نیک همسردارى زن جهاد اوست (68) .
امام باقر (ع) درباره سیره فاطمه زهرا (س) و امام على (ع) چنین مى‏فرماید: على (ع) و فاطمه (س) درباره کارهاى مربوط به زندگى مشترک نزد پیامبر رفتند تا آنرا تقسیم نمایند؛ پیامبر (ص) کارهاى بیرون منزل را براى على (ع) قرار دادند و کارهاى داخل خانه را براى فاطمه (س) گذاشتند (69) .
و در سیره فاطمه زهرا (س) مى‏خوانیم: فاطمه زهرا (س) که از کارهاى منزل، مثل آسیاب کردن گندم، رنج بسیار دیده بود به سفارش همسر خود على (ع) خدمت رسول اکرم (ص) مى‏رود تا از آن حضرت خدمتکارى درخواست نماید اما پیامبر اکرم (ص) در جواب مى‏فرماید: من نمى‏خواهم اجر و ثواب کارهایى را که در منزل انجام مى‏دهى از تو گرفته شود (70) .
توجه در فرمایش پیامبر (ص) به فاطمه (س) به ما مى‏فهماند، زن در قبال کارهائى که در منزل انجام‏مى‏دهد، مأمور است و مزدش را از پروردگار دریافت مى‏کند.
در خاتمه این بحث لازم است یادآور شویم که:
1 ـ اگر چه کارهاى خانه به زن واگذار شده است، ولى این بدان معنا نیست که همه کارهاى خانه بر دوش زن باشد و مرد در قبال کارهاى خانه، بى‏تفاوت.
در سیره رسول اکرم (ص) و در روایات معصومین سفارشاتى در زمینه کار مرد در خانه و کمک او به همسرش وارد شده است.از جمله: پیغمبر اکرم (ص) کار خانه مى‏کرد و بیشتر کارش در خانه دوزندگى بود، جامه خود را مى‏شست و گوسفندانش را مى‏دوشید و کارهاى شخصیش را خود انجام مى‏داد (71) .
2 ـ اگر چه کار اصلى زن در خانه است، ولى گاه پیش مى‏آید که بدلائلى زن باید در اجماع حضور داشته باشد و کارى را در جامعه بدوش گیرد.
حضور زن در جامعه و فعالیتهاى اجتماعى، بشرط رعایت ضوابط اسلامى، منافاتى با دستورات اسلامى نخواهد داشت.
4 ـ مسئله انتخاب شغل
اگر چه کسب و کار در نظر اسلام ضرورى است، ولى از نظر اسلام همه کارها مساوى نمى‏باشند؛ و ارزش همه کارها برابر نیست.
از نظر اسلام اشتغال به بعضى مکاسب اگر چه حرام نیست، ولى کراهت دارد و تا جائى که امکان دارد بهتر است انسان از آن کسب‏ها اجتناب نماید.
در روایتى مى‏خوانیم: اسحاق بن عمار گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: پسرى دارم که مى‏خواهم او را به کسبى بگمارم، به نظر شما چه نوع کسبى بهتر است؟ امام (ع) فرمود: او را به پنج کار مگمار...یکى از آنها اینکه، پسرت را به صرافى مسپار، چون صراف از ربا در امان نیست (72) .
فصل دوم
عبادت
عبادات، اعمالى هستند که قسم عظیمى از اعمال روزانه یک فرد مسلمان را تشکیل مى‏دهند که قرار گرفتن آنها در کنار کسب و کار به ما مى‏فهماند که اسلام یک نگاه به دنیا دارد و یک نگاه به آخرت.و رهبانیت در اسلام هرگز راه ندارد.
4 ـ اعتدال در عبادت
میانه‏روى، اصل و اساس غالب اعمال است، و تقریبا در همه اعمال سفارش شده است پرهیز از افراط و تفریط مورد سفارش روایات در همه ابعاد است و از جمله عبادت.
امام على (ع) در هنگام شهادت در ضمن وصیت، فرزندش را چنین سفارش مى‏کند: اى پسرم، در شئون زندگى خود میانه‏رو باش و همچنین در عبادت کردن اعتدال را مراعات کن (73) .
در سیره پیامبر (ص) مى‏خوانیم که فرمودند:
هر عبادتى شور و هیجانى دارد که رفته رفته به سردى مى‏گراید، پس هر آنکس که شور و هیجانش در عبادت طبق سنت من باشد در هدایت است، و هر که بر خلاف سنت من بود گمراه است، و عملش به زیان او خواهد بود، من هم نماز مى‏خوانم و هم مى‏خوابم گاه روزه و گاه مفطرم هم مى‏خندم و هم مى‏گریم پس هر که از روش من روى گردان باشد از من نیست (74) .
فصل سوم
تفریح، سرگرمى، استراحت
تفریح و سرگرمى یک قسم دیگر از اعمال روزانه فرد مسلمان را تشکیل مى‏دهند، و از آن جهت که مایه تجدید قوا، و روحیه دادن به مسلمان هستند و او را براى فعالیت بیشتر مهیا مى‏سازند، اهمیت فراوانى دارند.
اسلام، مؤمن را دائما از کسالت و بیحالى بر حذر مى‏دارد، و در دعاى ابو حمزه ثمالى امام سجاد (ع) مى‏فرماید: خدایا من از کسالت به تو پناه مى‏برم.
اسلام اگر چه مؤمن را به فعالیت و کار دعوت مى‏نماید، ولى به نیاز روحى او واقف است و از محدودیت قواى جسمانى وى اطلاع دارد، لذا او را به استفاده از تفریحات سالم، و استراحت فراخوانده است.تا راه براى فعالیت مجدد وى هموار گشته، بتواند با روحیه‏اى فراختر و با نشاط به فعالیت مجدد بپردازد.
خستگى، سد بزرگى بر سر راه رسیدن به آمال و آرزوهاست، و بوجود آورنده یک روحیه ناهنجار و نامتعادل است.
اگر چه تغییر نوع و روش کار، و برخى تنوعات مى‏تواند خستگى را بزداید، ولى همیشه چنین نیست و در اینصورت بهترین وسیله، تفریح، سرگرمى، و استراحت است.
1 ـ ویژگى‏هاى تفریح سالم
با توجه به اینکه بسیارى از تفریحات، اگر چه بنظر مفرح و سرگرم کننده مى‏آیند ولى داراى آثار سوء و منفى فراوانى هستند، لذا باید دید که یک تفریح سالم از نظر اسلام داراى چه ویژگیهائى است.براى ورود به بحث به روایتى از حضرت رضا (ع) اشاره مى‏نمائیم:
براى نفس خود، بهره‏اى از نعمتهاى دنیا قرار دهید و در آن وقت، آنچه را میل دارد، به او عطا کنید به‏شرط رعایت حلیت، حفظ شخصیت و حد اعتدال، و بدینوسیله بر امور دین قوت یابید (75) .
با توجه به این روایات و برخى روایات دیگر مى‏توان خصوصیات زیر را به عنوان ویژگى‏هاى کلى تفریح ذکر کرد.
ـ حلیت و مشروع بودن تفریح
حلیت و سلامت تفریح، اساسى ترین شرط تفریح است، بدون توجه به این شرط اگر چه ممکن است لذتى، براى فرد حاصل گردد ولى این لذت دوامى نخواهد داشت و عقوبت سخت و نتایج منفى فراوانى بدنبال خواهد داشت.
امام على (ع) در این زمینه مى‏فرماید: در لذتى، که مایه پشیمانى و شهوتى، که درد و اندوه را در پى دارد، خیرى نیست (76) .
و در جاى دیگر مى‏فرماید: شیرینى لذتها به سختى آفاتش نمى‏ارزد (77) .
عقل به هیچ عنوان نمى‏تواند لذتى را که مایه بازداشتن روح از رسیدن به کمال و موجب بیماریهاى روانى و جسمانى است، بپذیرد و آنها را مثبت تلقى نماید.
پرهیز از این لذتها خود مایه رشد، کمال و لذات دائمى است که اگر انسان در مقابله با این لذات آنى، اندکى صبر کند به آنها خواهد رسید، امام صادق (ع) در این زمینه مى‏فرماید : چه بسیار صبر و بردبارى یک ساعته که شادى‏هاى دراز مدت بدنبال خواهد داشت و چه بسیار لذتهاى کوتاه مدت که اندوه دور و دراز در پى دارد (78) .
ما در بخش آینده به نمونه‏اى از تفریحات مشروع اشاره خواهیم کرد.
ـ حفظ شخصیت
انسان همیشه باید به شخصیت خود توجه داشته باشد و کارى نکند تا به حریم خود لطمه‏اى وارد نماید، خدا انسان را خلیفه خود نامیده و در هیچ وقت شکسته شدن شخصیت انسان را نمى‏پذیرد، چه اینکه وقتى شخصیت آدمى شکسته شد ممکن است به هر عمل زشتى دست بزند، و خود را به هر بزهى بیالاید.
لذا یکى از خصوصیات تفریح سالم مناسب بودن آن با شخصیت انسان است.و مؤمن باید به هنگام تفریح مراقب شخصیت و وقار خود باشد.
ـ رعایت حد اعتدال
گذشته از این که رعایت حد اعتدال و میانه‏روى در همه ابعاد زندگى مطلوب و پسندیده است شناخت حد اعتدال که برخیها آنرا همان صراط المستقیم و تجسم آن در دنیا خوانده‏اند کارى بس دشوار است، و در مورد تفریح و سرگرمى، دشوارتر؛ چون نفس آدمى به تفریح شایق است و حفظ آن از افراط، کارى دشوار است.
براى رعایت اعتدال در امر تفریح و استراحت مى‏توان از عواملى کمک جست.از جمله: از عوامل مهم در این راه این است که هر فرد استعداد و علاقه درونى خود را تشخیص دهد و به کار مورد علاقه خود بپردازد، در اینصورت با اشتیاق کامل به آن کار مى‏پردازد و در حال خستگى و اضطرار به تفریح پرداخته، از آن کار دست مى‏کشد، و به محض رفع خستگى دوباره به کار خواهد پرداخت.
ـ و از دیگر عوامل مهم و یا شاید مهمترین عامل براى اعتدال تفریح و استراحت، ذکر مرگ است، توجه به محدود بودن فرصت، و اینکه هر لحظه ممکن است صداى جرس برخیزد و عمر آدمى بپایان آید، انسان را وا مى‏دارد که در صرف وقت و نیروى خود کمال دقت را داشته باشد .چنانچه امام صادق (ع) مى‏فرماید: اگر شیطان دشمن است پس غفلت چرا؟ و اگر مردن حق است شادى چرا؟ (79)
که قطعا مراد امام از شادى، حالت فرح زیاد است که انسان را از خدا غافل نماید و به تعبیرى مراد افراط در فرح و شادى است.
ـ دیگر از عوامل کنترل انسان در تفریحات، و به اعتدال کشاندن او دقت به این نکته است که عمر آدمى یکى از مسائلى است که، در روز رستاخیز در مقابل صرف آن و مورد مصرف آن مورد بازخواست قرار خواهد گرفت.
توجه به این نکته انسان را وادار خواهد کرد که بیش حد ضرورت، به تفریح نپردازد.
ـ رعایت حقوق دیگران
برخیها تفریح خود را در اذیت دیگران، و تجاوز به حقوق آنها مى‏دانند؛ باید گفت از نظر اسلام رعایت حقوق دیگران واجب است، و اذیت و آزار مردم و لو باندازه بسیار کم نیز عملى ناپسند است.بنابر این یکى از شرائط تفریح سالم این است که تجاوز به حقوق دیگران دستمایه تفریح انسان نباشد.
معمر گوید که به امام کاظم (ع) عرض کردم:
بسا با جمعى از دوستان نشسته‏ایم و با یکدیگر صحبت مى‏کنیم، سخنان به شوخى مى‏انجامد و دوستان «جک» مى‏گویند و مى‏خندند؟ امام فرمود: اشکالى ندارد تا... (سکوت امام) معمر گوید: من چنین فهمیدم که مراد امام آنست که تا به فحش نکشیده است ایراد ندارد (80) .
واضح است که فحش در روایت بالا، که مرزى براى تفریح شناخته شده، یکى از عوامل ایذاء دیگران است.
ـ انگیزه سالم
ـ آنچه مهم است اینکه تفریح خود بخود هدف نیست و حسنى ندارد، تفریح آنگاه پسندیده است که با انگیزه تجدید قوا، و بدست آوردن نشاط براى فعالیت و تلاش صورت بگیرد، اگر تفریح هدف و غایت قرار گیرد، در حقیقت همان لهو و لعبى است که در اسلام بسیار مذموم و ناپسند است.
انسان اگر تفریحش را هم به نیت تجدید قوا براى کار و تلاش و عبادت انجام دهد، همین تفریح، خود نوعى عبادت است و داراى ارزش فراوان.
همین انگیزه سالم نیز مى‏تواند یکى از عوامل کنترل کننده انسان در تفریحات باشد و او را در حد اعتدال نگاه دارد.
2 ـ مصادیق تفریح و سرگرمى سالم
در زیر چند نمونه از تفریحات سالم که اسلام روى آنها تأکید دارد آورده مى‏شود.
ـ تیراندازى
تیراندازى، تفریح و سرگرمى مورد تأکید اسلام است، این تفریح جنبه آموزشى نیز دارد، و با توجه به‏اینکه در اسلام بر آمادگى دفاعى امت اسلامى تأکید شده است، لذا به تیر اندازى ارزش فراوانى داده شده است.
در حدیث آمده است که حضرت رسول (ص) راجع به آیه
و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه (81) بیان داشتند: مراد از «قوه» تیراندازى است (82) .
در روایت، تیراندازى بعنوان موهبت و نعمتى از خدا معرفى شده است.پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید : هر که تیراندازى آموخته باشد و سپس آن را از بى علاقگى رها سازد، نعمتى را کفران کرده است (83) .
ـ شنا
شنا یکى از مفرحترین و مؤثرترین ورزشها است، بسیارى از بیمارى‏هاى جسمى و روحى بر اثر همین ورزش و تفریح از بین مى‏روند.
در اسلام نیز بر این ورزش و تفریح تأکید شده است.چنانچه پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید: «فرزندانتان را شنا و تیراندازى یاد بدهید (84) .
ـ اسب‏سوارى
سوارکارى، یکى دیگر از تفریحات مورد تأکید اسلام است.و در صدر اسلام به عنوان یکى از هنرهاى رزمى مطرح بوده است.از رسول اسلام (ص) نقل است که فرمودند: اسب‏سوارى و تیراندازى بیاموزید (85) .
و در حدیث دیگرى آمده است که پیامبر اکرم (ص) مسابقه اسب‏دوانى در مدینه اجرا نمودند و مسافت را بین حصباء یا حفیاء و مسجد بنى رزیق معین کرد و براى برنده اول، دوم و سوم یک درخت خرما جائزه قرار دادند (86) .
ـ شکار
شکار تفریح خوب و سالمى است به شرط آن که در انجام آن، رعایت مسائل حکومتى و قانونى شده باشد.از امام صادق (ع) سئوال شد: اگر کسى به شکار برود و هدفش از این کار صحت مزاح و تفریح باشد، چه حکمى دارد؟
ایشان فرمودند: اشکالى ندارد مگر اینکه بنظر لهو و بیهودگى باشد (87) .
ـ سفر
سفر و یا به قولى، عوض کردن آب و هوا، از تفریحات سالم و مؤثر در تجدید روحیه و آماده شدن براى فعالیت مجدد است.
پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید: سفر کنید تا به صحت و سلامت باشید و سفر کنید که به سود مى‏رسید (88) .
و در سیره امام صادق (ع) مى‏خوانیم: عمرو بن حرث گوید: روزى عزم شرفیابى به حضور امام صادق (ع) را نمودم.آن حضرت را در خانه برادرش که ظاهرا بیرون شهر بود، یافتم از ایشان پرسیدم: به چه منظور اینجا آمده‏اید؟ فرمود: جهت تفریح و تغییر آب و هوا (89) .
سفر مایه بدست آوردن آموخته‏هاى فراوان است، آشنا شدن با فرهنگ ها و آداب اجتماعى، با مسافرت بهتر و راحت تر حاصل مى‏آید.
قرآن کریم به جنبه آموختن، در سفر اهتمام ورزیده، و در موارد فراوانى مردم را به سیر و سفر ترغیب فرموده است ولى بعد از امر به مسافرت، دستور عبرت را بعنوان فلسفه مسافرت بیان فرموده است نظیر:
در زمین مسافرت کنید و نگاه کنید که خداوند چگونه زمین و مخلوقات را آفریده است و دریابید که چگونه شما را دوباره زنده خواهد کرد (90) .
ـ دیدار با دوستان
امام صادق (ع) در توصیف دیدار با دوستان مى‏فرماید: دیدار دوستان مایه شکفتگى و انبساط روح و بارور نمودن عقل است؛ هر چند مدتى کوتاه باشد (91) .
ـ مزاح، شوخى و خنده
تفریح مفیدى است، و مایه انبساط خاطر مى‏گردد، به شرط اینکه حقوق دیگران مراعات گردد .خنده را درمان خیلى از دردها شمرده‏اند و مزاج با همراهى آن است که مفرح مى‏گردد.ولى نباید غافل بود که خنده زیاد از نظر اسلام نهى شده است.پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید: «خنده زیاد دل را مى‏میراند» (92) .
و امام صادق (ع) مى‏فرماید: داود پیامبر به فرزندش سلیمان فرمود: از زیاد خندیدن بپرهیز، که خنده زیاد بنده را در قیامت تهیدست مى‏گرداند (93) .
در سیره پیامبر اکرم (ص) و ائمه دین (ع)، گاه به مزاح و شوخیهایى بر مى‏خوریم که آنها انجام داده‏اند.شهید ثانى در کتاب کشف الریبه از حسین بن سعید روایت کرده است که: به امام صادق (ع) عرض کردم: فدایت گردم آیا رسول خدا (ص) با کسى مزاح مى‏کرد؟ امام (ع) فرمودند: از رأفت و مهر آن حضرت، یکى همین بود که با اصحاب خود مزاح مى‏کرد، تا عظمت و بزرگیش دل آنها را نگیرد، که بتوانند به او نگاه کنند و حوائج خود را بازگویند.
امام (ع) ادامه دادند که: رسول خدا وقتى یکى از اصحاب را غصه‏دار و مغموم مى‏دید، با مزاح کردن او را مسرور مى‏ساخت (94) .
امام باقر (ع) مى‏فرمایند: خداى عز و جل، آنکس را که میان جمعى شوخى کند دوست دارد، در صورتى که به فحش نیانجامد (95) .
با توجه به روایات گذشته مى‏توان نتیجه گرفت که، ذم و نهى از شوخى که در برخى روایات آمده، افراط در مزاح است، که به خرد شدن انسان مى‏انجامد.
البته مى‏توان گفت هر تفریحى اصول و شرائط کلى تفریح سالم را داشته باشد مى تواند بعنوان تفریح‏مورد نظر اسلام معرفى گردد، ولو اینکه ما روایتى در آن زمینه نداشته باشیم.تفریحاتى نظیر مسابقات دو، فوتبال، والیبال و...با عنایت به دارا بودن شرائط فوق، و پیراسته از آلوده گیهاى جانبى، تفریحاتى مفید و مورد تأیید هستند.
و اینک به ذکر اعمالى خواهیم پرداخت که فرد مسلمان، هر روز به انجام آنها ترغیب شده است و مى‏بایست آنها را انجام دهد.
1 ـ محاسبه و مراقبه
محاسبه این است که انسان در هر روز و شب زمانى را براى محاسبه نفس خود قرار دهد و در این زمان به سنجش اعمال خود بپردازد.اگر خود را در آن روز فرد موفقى در طاعت و عبادت دید، خود را تشویق کند؛ و اگر ناموفق یافت، خود را معاقب نماید.
مراقبه، مرحله قبل از حسابرسى است.و البته بعد از حسابرسى هم قابل تصور است.به این شکل که انسان مراقب باشد، به تصمیمى که در وقت حسابرسى و پشیمانى گرفته شده، عمل نماید.
محاسبه، عملى است که عقل و شرع بر اهمیت آن گواهى مى‏دهند.قرآن در این زمینه مى‏فرماید :
و لتنظر نفس ما قدمت لغد؛ باید نگاه کند هر کس، که براى فرداى قیامت چه فرستاده (96) .
که روشن است مراد از آیه، محاسبه است.
در آیه‏اى دیگر مى‏فرماید:
فو ربک لنسئلنهم اجمعین عما کانوا یعملون
؛ قسم به خدایت که ما حتما از هر چه کرده‏اند سؤال خواهیم کرد (97) .
توجه به این که خداوند، همه بندگان را در قیامت به حساب مى‏کشاند، انسان را بر آن مى‏دارد که قبل از رسیدن روز حساب، خود به حسابرسى خود بپردازد و کاستى‏هاى خود را جبران نماید .چنانچه پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید: به حساب خود رسیدگى کنید.قبل از اینکه به حساب شما برسند؛ و اعمال خود را وزن کنید قبل از اینکه اعمالتان را وزن نمایند (98) .
و امام کاظم (ع) مى‏فرماید: از ما نیست کسى که خودش را هر روز محاسبه ننماید.پس اگر عمل خیرى انجام داده، خدا را شکر گوید و اگر عمل زشتى انجام داده، استغفار نماید (99) .
و امام سجاد (ع) مى‏فرماید: اى فرزند آدم تو همیشه در خیرى مادامى که یک نصیحتگر از درون داشته باشى و به محاسبه خود همت بگمارى (100) .
عمر انسان، به منزله سرمایه اوست، و دنیا بازارى است که او مشغول تجارت است، چنانچه امیر المؤمنین (ع) مى‏فرماید: دنیا بازار و تجارتخانه بندگان شایسته خداست (101) .
انسان در این بازار، سرمایه گران بهایى را مى‏فروشد.پس شایسته است بنشیند و پیش خود بیاندیشد که این عمر گرانمایه را در چه راهى مصرف نموده، و به بهاى چه کالائى پرداخته است.
2 ـ رعایت نکات بهداشتى
شاید بتوان گفت هیچ دین و آئینى باندازه اسلام در رعایت بهداشت تأکید ندارد.
در بسیارى از روایات مشاهده مى‏نمائیم که اسلام دین نظافت و پاکیزگى معرفى شده است.از جمله پیغمبر بزرگوار اسلام مى‏فرماید: بوسیله هر چیز پاک کننده‏اى که توان تحصیل آنرا دارید، خود را پاک سازید؛ چرا که خداوند متعالى، اسلام را بر اساس پاکیزگى، بنا نهاده است (102) .
و خداوند، بندگان پاکیزه خود را بسیار دوست مى‏دارد؛ چنانکه مى‏فرماید: همانا خداوند پاکیزگان را دوست دارد (103) .و مورد محبت و دوستى خدا قرار گرفتن، گوهر گرانمایه‏اى است که همه در راه بدست آوردنش مى‏کوشند.
ـ مسواک زدن
مسواک زدن، به عنوان یک عمل بهداشتى، بسیار مورد تأکید اسلام است.
بطورى که پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید: اگر نمى‏ترسیدم که بر امتم سخت بیاید، با هر وضو یک بار مسواک زدن را، واجب مى‏گردانیدم (104) .
در سیره امام سجاد (ع) مى‏خوانیم که، حضرت هنگامى که در شب از خواب بر مى‏خاست، ابتدا مسواک مى‏زد و سپس وضو مى‏گرفت و نماز مى‏خواند (105) .
و در محاسن البرقى درباره سیره حضرت رسول اکرم (ص) مى‏خوانیم که روزى با پرخاش به اصحاب خود فرمود: چرا شما را چنین مى‏نگرم؟ چرا با موها و دندان‏هاى کثیف نزد من آمده‏اید؟ چرا مسواک نمى‏کنید (106) .
3 ـ اهتمام به امور مسلمین
یکى دیگر از وظایف روزمره مسلمان اهتمام به امور مسلمین است.
مسلمان اجازه ندارد نژاد، مرز، جغرافیا، رنگ و زبان...را بهانه قرار داده و خود را در قبال مشکلات مسلمانان، از همسایه گرفته تا مسلمانى که در فراسوى مرزهاى جغرافیایى او زندگى مى‏کند، بى‏مسئولیت به حساب آورد.
بى توجهى به مسائلى که بر مسلمانان مى‏گذرد، انسان را از دایره مسلمانى خارج مى‏کند .پیامبر گرامى اسلام (ص) مى‏فرماید: کسى که شب را صبح نماید و اندیشه او غیر از خدا باشد، از خدا نیست و کسى که به امور مسلمانان اهتمام نکند، پس از مسلمانان نیست (107) .
و امام صادق (ع) به نقل از پیامبر اکرم (ص)، مى‏فرماید: کسى که به امور مسلمانان اهمیت ندهد پس مسلمان نیست و کسى که بشنود مردى ندا مى‏زند: اى‏مسلمانان! و او را اجابت نکند، مسلمان نیست (108) .ضرورت توجه به امور مسلمین، ایجاب مى‏کند تا مسلمانان اخبار و وقایع جهان اسلام را با جدیت دنبال کنند و در مقابل آنچه بر ایشان مى‏گذرد، حساس باشند.تا انسان نداند در جهان اسلام چه مى‏گذرد چگونه مى‏تواند به امور مسلمانان اهتمام ورزد.
خیرخواهى مسلمانان، و دعا براى آنها از بى‏معونه ترین و کم زحمت‏ترین اهتمامات، به امور مسلمانان است.
امام على (ع)، به نقل از پیامبر اکرم (ص) در ترغیب به دعا براى مؤمنین، مى‏فرماید: کسى که هر روز، 25 مرتبه براى مؤمنین دعا کند، خدا کینه را از سینه‏اش بکند و او را از صالحین قرار دهد (109) .
4 ـ حمد و شکر پروردگار
شکر کسى که به انسان نعمت داده است، واجب و لازم است، و هر عقل سلیم، و انسان عاقلى چنین مطلبى را اعتراف مى‏نماید.خداوند به عنوان ولى نعمت انسان، که هر چه هست از او است، شایسته حمد و سپاس است.
از اینرو انسان مکلف است، هر روز به یاد نعمات او، زبان به شکر و سپاس بگشاید.امام صادق (ع) در سیره پیامبر اکرم (ص)، مى‏فرماید: پیامبر اکرم (ص) هر روز 360 مرتبه خداوند را حمد مى‏فرمود.به این بیان که: الحمد لله رب العالمین کثیرا على کل حال (110) .
5 ـ به یاد اموات بودن، خصوصا پدر و مادر
اموات به دعاى خیر زندگان محتاجند، لذا از وظایف مهم هر روز انسان اینست که به یاد اموات خویش، خصوصا پدر و مادر، باشد.و از خداوند براى آنها طلب خیر و عفو نماید، و براى آنها خیرات کند.
در سیره امام صادق (ع) مى‏خوانیم: حضرت هر شب براى فرزند مرحومش و هر روز براى پدر و مادرش دو رکعت نماز مى‏خواند (111) .
6 ـ استغفار و استعاذه
طلب عفو و بخشایش، از ایزد متعال، یکى از اعمالى است که انسان مسلمان، هر روز به آن دعوت شده است.
انسان، در طول زندگى هر لحظه احتمال دارد در گناه و معصیت، قرار گیرد، و مرتکب گناه گردد؛ لذا استغفار از گناه و طلب عفو، مایه بخشایش پروردگار، خواهد بود.
امام صادق (ع) در سیره رسول اکرم (ص) مى‏فرماید: رسول خدا (ص) هر روز 70 مرتبه استغفار مى‏کرد؛ بدون اینکه گناهى مرتکب گردد (112) با توجه به اینکه شایسته است تا انسان جهت فرار از دام شیطان، هر روز به خداوند متعال پناه برده و از او امداد طلبد، پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید: هر کس هر روز ده مرتبه از شر شیطان به خدا پناه برد خداوند ملکى را بر آن موکول گرداند تا شیطان را از او دور کند (113) .
7 ـ زیارت امام حسین (ع)
یکى از اعمالى که انسان هر روز به انجام آن سفارش شده است، زیارت امام حسین (ع) است .
امام صادق (ع) به سدید مى‏فرماید: اى سدید، ترا چه مى‏شود که قبر حسین (ع) را هر جمعه 5 بار و هر روز، زیارت کنى؟
سدید گفت: بین ما و قبر آن حضرت فاصله زیادى است.امام فرمود: بالاى منزلت برو.به چپ و راست نگاهى کن و سپس سرت را به طرف آسمان بلند کن و سپس به قبر حسین نگاه کن و بگو :
السلام علیک یا ابا عبد الله، السلام علیک و رحمة الله و برکاته؛ که در اینصورت ثواب یک زیارت امام حسین (ع) و یک زیارت حج و عمره براى تو نوشته گردد (114) .
8 ـ طلب علم
طلب علم و دانش، در اسلام داراى اهمیت فراوانى است و فضیلت عالم بر نادان از خورشیدروشن‏تر است.چه اینکه قرآن با استفهام انکارى مى‏فرماید:
و هل یستوى الذین یعلمون و الذین «لا یعلمون»
؛ آیا آنها که مى‏دانند با آنها که نمى‏دانند مساوى هستند (115) .
و پیامبر (ص) آنرا بر هر فرد مسلمانى واجب کرده است: طلب علم و دانش بر هر مسلمانى واجب است (116) .
از این رو، یکى از وظایف روزانه مسلمان طلب علم و دانش است.
امام صادق (ع) مى‏فرماید: در مواعظى که لقمان به پسرش مى‏نمود، یکى این بود که مى‏فرمود : اى پسرم در روزها و شب‏هاى خود ساعاتى را براى طلب علم و دانش قرار بده (117) .
9 ـ ازدیاد کار خیر و ترک گناه
انسان مى‏بایست هر روز بر اعمال خیر بیفزاید و از گناهان خویش بکاهد.
امیر المؤمنین (ع) مى‏فرماید: خیرى در دنیا نیست مگر براى دو نفر.
اول ـ مردى که هر روز احسان و نیکى خود را زیاد کند.
دوم ـ مردى که آرزوهاى خود را (گناهان خود را) به توبه جبران نماید (118) .
10 ـ اهتمام به نمازهاى یومیه
نماز در اسلام از جایگاه ویژه‏اى برخوردار است و فرد مسلمان وظیفه دارد در روز، 5 وعده به نماز بایستد.اولین واجبى که در اسلام جعل شد، نماز است.در سیره پیامبر اکرم (ص) مى‏خوانیم : حضرت محمد (ص) روز دوشنبه به نبوت رسید و امام على (ع) روز سه‏شنبه با او نماز خواند (119) .
از آنجائى که نماز مرز بین ایمان و کفر شناخته شده است، مسلمان مکلف است به این فریضه، اهمیت زیادى بدهد.به این صورت که آن را اول وقت بخواند، با خضوع بخواند و تا ممکن است به جماعت بخواند.علاوه بر نمازهاى واجب یومیه، نماز شب از نظر اسلام، جایگاه ویژه‏اى دارد و بر مسلمان براى انجام دادن، در هر شب بسیار سفارش شده است.
امام عسکرى (ع) در نامه‏اى، خطاب به على بن بابویه مى‏فرماید: بر تو باد نماز شب، چرا که پیامبر (ص) به على (ع) وصیت نمود که نماز شب را برپا دارد.و کسى که نماز شب را کوچک شمارد از ما نیست.پس به وصیت من عمل کن و جمیع شیعیانم را به آن امر کن (120) .
و حضرت عیسى (ع) مى‏فرماید: خداوند مرا به 5 چیز امر کرده است:
..پنجم مداومت بر تهجد و شب زنده‏دارى که امور مسلمان به شب زنده‏دارى درست مى‏شود (121) .
11 ـ قرائت قرآن
قرآن معجزه جاوید پیامبر اکرم (ص) و کتاب شریعت اسلام است.محتواى آن پر است از مطالب اخلاقى، اجتماعى و اقتصادى که هدایت بشر در پرتو آن حاصل خواهد شد.
الفاظ آن آمیخته است با اعجاز در بیان و بلاغت، چنین کتابى را شایسته است که مسلمان هر روز بخواند و تدبر نماید.
ابن مسعود از پیامبر اکرم نقل مى‏کند که: هر کس حرفى از کتاب خدا را بخواند، براى او یک حسنه است و هر حسنه‏اى ده حسنه جواب دارد (122) .
و خود قرآن در ترغیب به قراءت قرآن مى‏فرماید:
فاقرءوا ما تیسر من القرآن
تا جائیکه مى‏توانید قرآن را تلاوت کنید (123) .
قراءت قرآن در همه ساعات پسندیده است؛ ولى نیمه‏هاى شب و بین اذان صبح و طلوع خورشید، پسندیده تر و شایسته‏تر است چه اینکه در قرآن مى‏خوانیم:
و ان قرآن الفجر کان مشهودا (124) ؛ همانا قرآن صبحگاهى گواهى شده است که البته بنا به گفته مفسرین مراد از قرآن فجر، نماز صبح است.و بنا به خواندن قرآن در آن نماز و سایر نمازها از آن تعبیر به قرآن شده‏است .
امام صادق (ع) مى‏فرماید: پدرم ما را جمع مى‏کرد و به ما فرمان مى‏داد که تا طلوع خورشید ذکر بگوئیم.و هر کس مى‏توانست قرآن بخواند به او مى‏فرمود قرآن بخواند و هر کس نمى‏توانست، به او مى‏فرمود ذکر بگوید (125) .
12 ـ طهارت و وضو
با وضو بودن، عملى است بسیار پسندیده.انس بن مالک مى‏گوید: پیغمبر (ص) بمن فرمود: بیشتر اوقات خود را با طهارت بگذران، که این امر باعث طول عمرت شود و اگر مى‏توانى شب و روز با طهارت باشى چنین کن (126) .
13 ـ انفاق و صدقه
انفاق و صدقه، عملى است که مسلمان شایسته، روز خود را با آن آغاز مى‏نماید.پیامبر اکرم در این زمینه مى‏فرماید: همانا بر هر مسلمانى است که در هر روز صدقه بدهد (127) .
خداوند در توصیف مؤمنین مى‏فرماید:
و الذین فى اموالهم حق معلوم لسائل و المحروم
ـ در اموال آنها، سهم معلومى براى فقیر و محروم هست (128) .
در سیره ائمه (ع) انفاق، جایگاه ویژه‏اى داشته است.در زندگى امام سجاد (ع) مى‏خوانیم :
امام سجاد (ع) در شب تاریک، پول و غذا و هیزم بر دوش مى‏کشید و بر در خانه‏هاى فقرا مى‏رفت، در خانه را مى‏زد و هر کس مى‏آمد او آنچه با خود داشت به او مى‏داد (129) .
14 ـ یاد خدا و قیامت
زندگى روزمره انسانى، و اشتغالات فراوان نباید انسان را از یاد خدا و قیامت غافل نماید، غفلت از یاد خدا، مایه انحرافات بسیار است و اگر انسان لحظه‏اى از آن منبع فیاض غافل گردد، در دام ابلیس‏نفس، گرفتار خواهد شد.لذا بر مسلمان فرض است، در روز بکوشد که با خداى خود ارتباط و کلامى داشته باشد.
امام على (ع) به کمیل بن زیاد مى‏گوید: اى کمیل هر روز بیاد خدا باش و ذکر خدا را بگو و بر خدا توکل کن (130) .
و امام صادق (ع) مى‏فرماید: دشوارترین کارها 3 کار است.
سوم اینکه در همه حال بیاد خدا بودن؛ مقصود از یاد خدا، فقط گفتن سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر نیست، بلکه چون امرى از جانب خدا به تو برسد فرمان برى، و چون به چیزى برسى که خداوند سبحان از آن نهى فرموده ترکش نمائى. (131) فریبندگى دنیا، گاه مایه غفلت از آخرت است؛ و انسان همش را در کسب دنیا قرار مى‏دهد؛ فرد مسلمان باید بکوشد تا دنیا هم وى قرار نگیرد و از آخرت غافل نشود.
پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید: کسى که صبح کند و شب نماید، در حالى که بیشترین همتش آخرت است، خداوند بى‏نیازى را در قلب او قرار مى‏دهد (132) .
15 ـ رسیدگى به ظاهر
آراستگى ظاهر، بسیار مورد تأکید اسلام است.لباس تمیز و مرتب، موهاى شانه زده و استعمال بوى خوش، از مسائلى است که در نظر اسلام جایگاه ویژه‏اى دارند.
در سیره پیامبر اکرم (ص) از قول امام صادق (ع) مى‏خوانیم: رسول خدا بیش از آن مقدارى که براى خوراک خرج مى‏کرد، به عطر پول مى‏داد (133) .
و باز امام صادق (ع) مى‏فرماید: براى رسول خدا مشکدانى بود، که بعد از هر وضو، بلافاصله آن را بدست مى‏گرفت و خود را معطر مى‏ساخت.و امام رضا (ع) مى‏فرماید: براى مردم سزاوار نیست، که حتى یک روز بوى خوش را رها کند، پس اگر هر روز توانائى ندارد، یک روز در میان (134) .
آنچه گذشت عناوینى بود که اعمالى را با عنوان «کل یوم» یا «کل لیله» براى مسلمان فرض نموده بود.
لازم به یادآورى است که ما در صدد استقصاء تمام موارد، نبوده‏ایم و به عنوان حصر، موارد فوق را معرفى نمى‏نمائیم.آنچه گذشت نمونه‏اى است از اعمالى که هر روز بر عهده انسان گذاشته شده است.
بخش سوم
اعمال خاص شب و روز جمعه
از نظر اسلام، همه زمانها و مکانها با هم در اهمیت و ارزش برابر نیستند لذا، ارزش و شأنى که مکانهائى نظیر مسجد، کربلا، کعبه و آستان مقدس اولیاء دارند با شأن مکانهاى دیگر برابر نمى‏باشد.و به همین قیاس، ارزشى که شب قدر، شب جمعه، ماه رمضان، و...دارند با سایر زمانها برابر نیست.
بنا به اهمیت شب و روز جمعه، در اسلام اعمالى مخصوص این شبانه روز وارد شده است.از جمله :
1 ـ خواندن سوره‏هایى از قرآن
در شب و روز جمعه قرآئت سوره‏هایى از قرآن سفارش شده است؛ از جمله سوره جمعه.امام صادق (ع) مى‏فرماید: کسى که هر شب جمعه، سوره جمعه را بخواند، کفاره بین دو جمعه‏اش حساب مى‏شود (135) .
2 ـ دعا
اگر چه خداوند، همیشه به بنده‏اش نزدیک است و دعاى بنده‏اش را مى‏شنود، ولى در شب و روز جمعه دعا و نیایش اهمیت فوق‏العاده‏اى دارد و استجابت نزدیک‏تر است.
پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید: همانا در روز جمعه، ساعتى است که هیچ چیز، بین دعا و استجابت آن، حائل نیست (136) .
حضرت زهرا (س) در رابطه با دعاى روز جمعه، از رسول گرامى اسلام، نقل فرمودند: در روز جمعه ساعتى است که هر خواسته‏اى، در آن ساعت به اجابت مى‏رسد.پرسیدم کدام ساعت؟ فرمود : آنگاه که نصف قرص خورشید در افق پنهان شود.از آن پس حضرت زهرا (س) در این ساعت غروب جمعه، دردعاى خیر مسلمانان همت مى‏نمود (137) .
3 ـ خوشحال کردن اهل خانه
در فرهنگ اسلامى، جمعه روز عید است.و چون روز تعطیل نیز مى‏باشد، و مرد خانه در منزل است، معمولا بزم خانه‏ها گرم است.لذا از نظر اسلام مرد خانه موظف است با خرید مقدارى میوه و شیرینى، ...اهل خانه خود را شاد گرداند و بزم خانواده خود را گرم‏تر نماید.
پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید: در هر روز جمعه، مقدارى میوه براى اهل خود بخرید، تا اینکه بواسطه جمعه خوشحال شوند (138) .
4 ـ اهمیت به واجبات و محرمات
همان طور که گذشت، جمعه در قاموس اسلام، لفظ ویژه‏اى است و شأنى رفیع دارد، لذا گناه در این شب و روز بسیار قبیح است و ثواب در این شبانه روز اجرى مضاعف دارد.
از امام صادق (ع) وارد شده است: امام در مورد مردى که مى‏خواست، کار خیرى مثل صدقه و ...انجام دهد فرمودند: مستحب است این کار را روز جمعه انجام دهد؛ چرا که اجر عمل روز جمعه مضاعف و دو برابر است (139) .
و در مقابل امام صادق (ع) مى‏فرماید: شب جمعه، از گناهان دورى گزینید، چرا که بدى و خوبى در آن مضاعف است و کسى که شب جمعه معصیت الهى را ترک نماید، خداوند گذشته‏اش را مى‏آمرزد (140) .
خصوصا باید توجه داشت که اعمال انسان، در روز جمعه یا به نقلى شب جمعه، بر پیامبر اکرم (ص) عرضه مى‏گردد؛ لذا باید متوجه بود که مایه نگرانى و ناراحتى پیامبر را فراهم نیاورد .
پیامبر (ص) به على (ع) مى‏فرماید: اى على...همانا اعمال شیعیان تو، در هر جمعه بر من عرضه مى‏گردد؛ پس به عمل خوب آنها، خوشحال مى‏شوم و براى سیئات آنها، طلب آمرزش مى‏نمایم (141) .
5 ـ نماز جعفر بن ابى طالب
این نماز، داراى اهمیت فراوان و فوق العاده‏اى است.
و بین عامه و خاصه، داراى شهرت و ارزش است.پیامبر آنرا بسیار دوست مى‏داشت و به جعفر بن ابى طالب از باب کرامت و محبت آموخت.
بهترین اوقات جهت اداى نماز جعفر، روز جمعه است، آنگاه که خورشید بالا آمده باشد.پیامبر (ص) به جعفر فرمود: اگر هر روز آنرا انجام دهى، براى تو از دنیا و آنچه در آن است بهتر است و اگر یک روز در میان آنرا انجام دهى، خداوند گناهان روز وسط را مى‏آمرزد؛ یا هر جمعه‏اى، یا هر ماهى یا هر سالى آنرا انجام دهى خداوند گناهان ترا در بین دو نماز خواهد بخشید (142) .
6 ـ صلوات بر پیامبر
یکى از اعمال پسندیده شب و روز جمعه، صلوات بر پیامبر اکرم (ص) است.پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید: شب غراء و روز از هر، بسیار بر من صلوات بفرستید.
(از آن حضرت پرسیدند شب غراء و روز ازهر چیست؟) فرمودند: شب غراء، شب جمعه است و روز ازهر، روز جمعه.در این شب و روز، خداوند افراد زیادى را از آتش دوزخ نجات مى‏دهد (143) .
7 ـ بهداشت و نظافت
جمعه، روز نظافت و بهداشت است و در روایات اسلامى، در رابطه با نظافت و بهداشت در روز جمعه، تأکیداتى، وارد شده است.
امام باقر (ع) مى‏فرماید:
غسل روز جمعه را رها نکن، چرا که سنت است و مستحب، و بوى خوش استعمال کن و بهترین‏لباست را بپوش (144) .
و در سیره رسول خدا (ص) مى‏خوانیم: پیامبر اکرم (ص) در روز جمعه حتما از عطر استفاده مى‏کرد و هر گاه عطرش تمام مى‏شد به بعضى از همسرانش مراجعه مى‏نمود و از عطر مخصوص او مى‏گرفت و به صورتش مى‏زد و خوشبو مى‏کرد (145) .گرفتن ناخن، استحمام، کوتاه کردن مو و نظافت در منزل، ...مسائلى است که در روایات اسلامى در روز جمعه، مورد تأکید قرار گرفته‏اند.
8 ـ نماز جمعه
نماز جمعه، نمازى است سیاسى ـ عبادى، که داراى اهمیت فراوانى است.در قرآن مى‏خوانیم
و اذا نودى للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا الى ذکر الله و ذرو البیع
ـ وقتى که ندا داده شد براى نماز جمعه در روز جمعه، بطرف نماز و ذکر خدا بشتابید و خرید و فروش را رها نمائید (146) .
9 ـ زیارت اهل قبور
آنان که از این دنیا رفته‏اند و دستشان از اعمال خیر کوتاه است، چشم به بازماندگان خود دارند، خیرات بازماندگان براى آنان، نسیم رحمت است.پس سزاوار است که بازماندگان، همیشه به یاد رفتگان خود باشند، خصوصا در شب و روز جمعه که ثواب اعمال، مضاعف است.
عبد الله بن سنان مى‏گوید: از امام باقر (ع) از زیارت قبور سؤال نمودم، حضرت فرمود: روزهاى جمعه به زیارت قبرها بروید؛ چرا که اگر کسى از آنها در تنگى و سختى است به این وسیله به او وسعت و گشایش نصیب شود (147) .
پدر و مادر در این میان شایسته‏تر به زیارتند.
پیغمبر اکرم (ص) مى‏فرماید: کسى که در هر جمعه به زیارت قبر پدر و مادرش برود، گناهانش آمرزیده مى‏شود و براى او نیکى نوشته مى‏شود.
زیارت قبور از این نظر که انسان را بیاد مرگ مى‏اندازد نیز داراى ارزش و اهمیت است.
10 ـ غسل روز جمعه
امام باقر (ع) به زراره مى‏فرماید: اى زراره، غسل روز جمعه را رها نکن چون که سنت است و مستحب (148) .
پیامبر اکرم در وصیتش به امام على (ع) مى‏فرماید: پس در هر جمعه غسل کن ولو اینکه پول غذایت را آب بخرى چرا که هیچ مستحبى برتر از آن نیست (149) .
11 ـ عیادت
عیادت، از حقوق مسلمان بر برادر دینى اوست، و جایگاه خاصى دارد.پیامبر اسلام (ص) مى‏فرماید : هر مسلمانى، سى حق بر برادر مسلمان خود دارد که باید آنها را ادا نماید یا طلب بخشش کند...یکى از آن حقوق عیادت کردن از اوست در حال بیمارى (150) .
در سیره امام على (ع) مى‏خوانیم که در چند مکان به خاطر احترام و ارزش با پاى برهنه مى‏رفته‏اند یکى از آن جاها عیادت بیمار بود.
12 ـ تفقه در امر دین
یکى از وظایف روز جمعه، تفقه در امر دین است.
امام صادق (ع) مى‏فرماید: أف بر مسلمانى که جمعه خود را قرار نمى‏دهد براى تفقه و یادگیرى امر دینش (151) .
آنچه گذشت، برخى از اعمالى است که در روایات اسلامى، براى روز جمعه، معرفى شده اند.البته همه اعمال نیست؛ چون ما در صدد استقصاء تمام موارد، نبوده‏ایم.
خاتمه:
در خاتمه، ذکر نکته‏اى را ضرورى مى‏دانیم و آن اینکه همه موارد و آدابى که شمرده شده است، در سه بخش از این مقاله، سعى شده است اصل ادب بودن آنها و تعیین آنها براى هر روز یا روز جمعه، با استفاده از روایات باشد؛ مواردى بنظر مى‏رسد که براى هر روز یا روز جمعه مقبول و پسندیده باشند وشرع هم با آنها مخالفتى ندارد ولى چون مبناى کار ما استفاده از روایات بوده است، از آوردن آنها اجتناب کرده‏ایم.
پى‏نوشت‏ها:
1 و 2 و 3 و 4 ـ بحار الانوار، ج 78، ص .346
5 ـ وسائل الشیعه، ج 17، ص 26، باب 5، روایت .21891
6 ـ بحار الانوار، ج 103، ابواب المکاسب، باب 1، ص 9، حدیث .35
7 ـ بحار الانوار، ج 103، ص 2 و 3، باب 1، روایت 6
8 ـ کافى، ج 5، ص 88، حدیث .3
9 ـ کافى، ج 5، ص 88، حدیث .13
10 ـ من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص .98
11 ـ بحار، ج 47، ص 57، روایت 101، باب .4
12 ـ فروع کافى، ج 5، کتاب المعیشه، ص .89
13 ـ بحار الانوار، ج 103، ابواب المکاسب، باب 1، ص 7، حدیث .28
14 ـ همان، ص 2، حدیث .1
15 ـ وسائل الشیعه، ج 17، باب 1، ص 11، روایت .21848
16 ـ بحار الانوار، ج 103، ابواب المکاسب، باب 1، ص 5، حدیث .18
17 ـ المصدر، ص 9، حدیث .39
18 ـ 25 اصل، ص 404، از اسد الغابه، ج 2، ص .369
19 ـ معارف و معاریف، ج 4، ص .1830
20 ـ معارف و معاریف، ص 436، به نقل از، بحار، ج 13، ص .354
21 ـ بحار الانوار، ج ج 103، ص 9، روایت 38، باب .1
22 ـ فروع کافى، ج 5، ص 85، روایت .4
23 ـ بحار الانوار، ج 103، باب 1، از ابواب المکاسب، ص 3، حدیث .5
24 ـ بحار الانوار، ج 77، ص 419 (معارف و معاریف، ص 446) .
25 ـ کنز العمال، ج 4، ص 27، حدیث .252
26 ـ بحار الانوار، ج 103، کتاب المکاسب، باب 1، ص 5، حدیث .15
27 ـ وسائل، ج 17، ابواب مقدمات تجاره، باب 4، ص 22، حدیث .8
28 ـ فروع کافى، ج 5، حدیث 1، ص .257
29 ـ المصدر، ص 258، حدیث .2
30 ـ التهذیب، ج 7، ص 211، باب 12، روایت .13
31 ـ بحار الانوار، ج 1، ص 176، باب 1، روایت .44
32 ـ بحار الأنوار، ج 58، ص 175، باب 9، روایت .35
33 ـ معارف و معاریف، ص .1848
34 ـ وسائل الشیعه، کتاب الاجاره، باب 9، حدیث .1
35 ـ کافى، ج 5، ص 154، باب آداب التجارة حدیث .21
36 ـ معارف و معاریف، ج 4، ص .1831
37 ـ معارف و معاریف، ص .1848
38 ـ سیره پیشوایان، پیشوائى، ص .575
39 ـ 25 اصل، ص 129، ج 5، ص .288
40 ـ کافى، ج 1، ص 42، روایت .3
41 ـ بحار الانوار، ج 78، ص 236، روایت .107
42 ـ نهج الفصاحه، ابوالقاسم پاینده، ص 240، حدیث .1199
43 ـ وسائل الشیعه، ج 17، ص 420، باب 25، روایت .22892
44 ـ بحار الانوار، ج 71، ص 396، باب 92، روایت .77
45 ـ بحار الانوار، ج 103، ابواب التجارت و البیوع، باب 1، ص 100، حدیث .40
46 ـ المصدر، ابواب التجارات، باب 1، ص 101، حدیث .43
47 ـ سوره مطففین، 1 ـ .2
48 ـ وسائل الشیعه، ابواب آداب التجارة، باب 1، حدیث ...4
49 ـ کافى، ج 5، ص 150، حدیث .1
50 ـ کافى، ج 5، ص 158، حدیث .5
51 ـ بحار الانوار، ج 103، ابواب المکاسب، باب 17، ص 89، حدیث .17
52 ـ تحف العقول، ص .275
53 ـ بقره/ .280
54 ـ بقره/ .282
55 ـ تحف العقول، ص .273
56 ـ بقره/ .275
57 ـ بقره/ .278
58 ـ روم/ .39
59 ـ المصدر، باب 42، حدیث .1
60 ـ الوسائل، ابواب آداب التجاره، باب 4، حدیث .4
61 ـ بحار الانوار، ج 47، ص 59، حدیث .111
62 ـ نهج البلاغه، فیض الاسلام، ص 1296، حکمت .449
63 ـ نهج البلاغه، فیض الاسلام، ص 1186، حکمت .217
64 ـ اسراء/ .30
65 ـ بحار الانوار، ج 103، ابواب المکاسب، باب 1، حدیث 17، ص .5
66 ـ نهج الحیاة، ص 164، نقل از راوندى، ص .14
67 ـ نهج الفصاحه، ابو القاسم پاینده، ص 592، حدیث .2892
68 ـ بحار الانوار، ج 103، ص 247، باب 4، روایت .28
69 ـ بحار الانوار، ج 43، ص 81، روایت 1، باب .4
70 ـ بحار الانوار، ج 43، ص 85، روایت 8، باب .4
71 ـ معارف و معاریف، ص .1831
72 ـ بحار الانوار، ج 93، به نقل از معارف و معاریف، ص .1850
73 ـ بحار الانوار، ج 78، ص .10
74 ـ بحار الانوار، نقل از معارف و معاریف، ص .1494
75 ـ بحار الانوار، ج 75، ص .346
76 و 77 ـ میزان الحکمه، ج 10، ص 376 و 380 و .381
78 ـ معارف و معاریف، ص .1944
79 ـ معارف و معاریف، ص .1290
80 ـ معارف و معاریف، ص .1348
81 ـ ترجمه «و آماده کنید در مقابل دشمنان آنچه مى‏توانید از قوه و نیرو»
82 ـ بحار الانوار، ج 19، ص 185، روایت 40، باب .8
83 ـ کنز العمال، حدیث .10847
84 ـ کنز العمال، حدیث .45342
85 ـ میزان الحکمه، ج 4، ص 183، ح 7465 و .7469
86 ـ معارف و معاریف، ص .1196
87 ـ معارف و معاریف، ص .1336
88 ـ معارف و معاریف، ص .1228
89 ـ بحار الانوار، ج 69، ص .5
90 ـ عنکبوت/ .20
91 ـ بحار الانوار، ج 74، ص .353
92 و 93 ـ معارف و معاریف، ص .891
94 ـ سنن النبى، ص .60
95 ـ کافى، ج 4، ص .486
96 ـ جامع السعاده، ج 3، ص .91
97 ـ بحار الانوار، ج 1، ص 152، حدیث 30، این روایت در برخى اسناد به امام على نسبت داده شده است.
98 ـ میزان الحکمه، ج 1، ص .618
99 ـ نهج البلاغه، حکمت .131
100 ـ کنز العمال، ص 212، حدیث .26002
101 ـ بقره/ .222
102 ـ بحار الانوار، ج 76، ص 137، روایت 48، باب .18
103 ـ بحار الانوار، ج 46، ص 98، باب 5، روایت .86
104 ـ محاسن البرقى، ص .561
105 ـ بحار الانوار، ج 77، ص 164، حدیث .1
106 ـ بحار الانوار، ج 74، ص 339، حدیث .120
107 ـ مستدرک الوسائل، ج 5، ص 246، باب .41
108 ـ بحار الانوار، ج 78، ص 10، حدیث .19
109 ـ بحار الانوار، ج 82، ص 63، حدیث 5، باب .14
110 ـ بحار الانوار، ج 16، ص 258، ح .41
111 ـ مستدرک الوسائل، ج 5، ص 376، باب .40
112 ـ مستدرک الوسائل، ج 1، ص 306، باب .46
113 ـ زمر/ .9
114 ـ میزان الحکمه، ج 6، ص 463، ح .13445
115 ـ بحار الانوار، ج 1، ص 169، حدیث .19
116 ـ بحار الانوار، ج 78، ص 225، حدیث 95، در روایت دیگرى به ترک گناه تصریح شده است .
117 ـ الاستیناف فى معرفة الاصحاب، ج 3، ص .32
118 ـ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 64، باب .41
119 ـ مستدرک الوسائل، ج 6، باب 33، ص 338، حدیث .6948
120 ـ الاتقان سیوطى، ج 1، ص .226
121 ـ مذمل: .20
122 ـ اسراء: .78
123 ـ بحار الانوار، ج 46، ص 297، باب 6، روایت .29
124 ـ بحار الانوار، ج 69، ص 369، از معارف و معاریف، ص .1457
125 ـ بحار الانوار، ج 75، ص 50، حدیث .4
126 ـ معارج، ص .25
127 ـ بحار الانوار، ج 46، ص 62، روایت 19، باب ...5
128 ـ بحار الانوار، ج 77، ص 414، حدیث .38
129 ـ خصال، ص .149
130 ـ بحار الانوار، ج 77، ص 153، حدیث .1
131 ـ سنن النبى، ص .97
132 ـ بحار الانوار، ج 76، ص .140
133 ـ بحار الانوار، ج 89، ص 362، حدیث .45
134 ـ مستدرک الوسائل، ج 6، باب 23، ص .69
135 ـ معانى الاخبار، ص .113
136 ـ مستدرک الوسائل، ج 6، ص 42، باب .42
137 ـ بحار الانوار، ج 59، ص 33، حدیث .5
138 ـ مستدرک الوسائل، ج 6، ص .73
139 ـ بحار الانوار، ج 39، ص 308، حدیث .124
140 ـ بحار الانوار، ج 18، ص .421
141 ـ مستدرک الوسائل، ج 6، ص 70، باب .35
142 ـ بحار الانوار، ج 89، ص 351، حدیث .29
143 ـ 25 اصل، ص 288، از فروع کافى، ج 6، ص .511
144 ـ جمعه: .9
145 ـ بحار الانوار، ج 6، ص 256، حدیث .88
146 ـ بحار الانوار، ج 89، ص .351
147 ـ بحار الانوار، ج 81، ص 129، حدیث .18
148 ـ وسائل الشیعه، ج 8، ص .550
149 ـ بحار الانوار، ج 1، ص 176، باب 1، روایت .44