اشغال فرصتهای شغلی بهوسیله زنان عملا باعث میشود تعدادی از مردها بیکار بمانند، چون این فرصتهای شغلی محدود است علیالقاعده چه کسی باید در اولویت قرار بگیرد؟ به ویژه در مشاغلی که صرفا درآمدزا است؟
گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ بحث حقوق و تکالیف زن در اسلام و تدوین یک مدل جامع و متوازن جنسیتی بسیار مهم است، بدین منظور به ارائه مباحث دکتر فرهمندپور در این خصوص میپردازیم.
اصول بنیادین نظام حقوقی اسلام در مورد زنان و خانواده
میخواهیم وارد بیان 5 اصل بنیادی در مورد زنان و نظام خانواده در نظام حقوقی اسلام شویم. گفتیم که نظام حقوقی اسلام در بخشی که مربوط به زنان و نظام خانواده است، 5 اصل بنیادین دارد.
دقت کنید که ما در اینجا پاسخ کسانی را میدهیم که معتقدند حقوق زن در اسلام پایمال شده و اسلام به زن به چشم انسان کامل و واقعی نگاه نکرده و حقوق او را تضییع نموده است. ما میگوییم اسلام به زن چه حقوقی داده و اینها اصول بنیادین نظام حقوقی اسلام نسبت به زنان و خانواده است.
تامین امنیت زنان و جامعه وظیفه مردان است
اصل اول: زنان حق دارند از امنیت کامل برخوردار باشند بدون آنکه برای ایجاد آن تکلیفی داشته باشند، پس حق برخورداری از امنیت، حق زن است بدون اینکه در این مورد خاص خودش تکلیفی داشته باشد، یعنی زن در قبال تولید امنیت برای جامعه تکلیفی ندارد و ایجاد، توسعه و حفظ امنیت در خانواده و جامعه وظیفه مرد است.
دو مورد استثنا که زنان نیز باید در تأمین امنیت وارد شوند
دو چیز در اسلام در این مورد خاص استثنا شده است. یکی جهاد دفاعی، یعنی اگر جامعه مورد تهدید قرار بگیرد و به اندازه کافی مرد حضور نداشته باشد، زنان باید دفاع کنند.
استثناء دیگر امر به معروف و نهی ازمنکر است. قرآن تصریح دارد که زنان موظف و مکلف به امر به معروف و نهی از منکر هستند، البته به قید احراز شرایط، یعنی باید مطمئن شویم اینجا جهاد دفاعی یا مورد امر به معروف و نهی از منکری است و شرایط احراز شده که زنها باید حضور داشته باشند و الا اگر شرایط امر به معروف و نهی از منکر یا شرایط جهاد دفاعی احراز نشده باشد، زنان تکلیفی ندارند، در عین اینکه حق دارند.
زنان حق دارند همواره از امنیت کامل برخوردار باشند، بنابراین مردان، به عنوان مرد خانواده یا به عنوان مرد جامعه یا به عنوان مردان سیستم حاکمیت، موظفند برای زنان امنیت ایجاد کنند.
این حق اول، حقی است که زنان در بسیاری از کشورها از آن برخوردار نیستند، یعنی موظفند خودشان برای خودشان امنیت ایجاد کنند، اینگونه نیست که بدون قید و شرط فقط مصرف کننده امنیت باشند، ولی اسلام میگوید تامین امنیت وظیفه مرد است و زن در این حوزه برخوردار میباشد.
زنان وظیفهای برای تامین معیشت خود و خانواده ندارند
اصل دوم: زنان حق دارند در تمام طول عمرشان، از تولد تا مرگ، به لحاظ معیشتی کاملا تامین باشند. با عزت هم تامین باشند، نه صدقه و کمیته امدادی، بدون اینکه در این زمینه تکلیفی متوجه خودشان باشد. شما در تمام کشورهای عالم بگردید در هیچجا این حق را به این شکل و با این حیطه وسیع برای زن قائل نیستند.
یعنی چه؟ یعنی زن هرگز در هیچ بخشی از عمرش، نه تنها در قبال هیچ کس دیگر، حتی در قبال نیازهای اقتصادی خود نیز تکلیفی ندارد، بلکه همواره باید به لحاظ اقتصادی تامین باشد و نیازهای اقتصادی او را برآورده کنند.
چه کسی باید این نیازها را برآورده کند؟ چه کسی مامور تامین نیازهای دختری است که به دنیا میآید؟ پدر، به عنوان ولی قهری او؛ وقتی ازدواج میکند چه کسی مسئولیت تامین نیازهای او را دارد؟ همسرش.
حالا قبل از ازدواج پدر دختر فوت کرد، در یک دوره تجرد پدر نداشته است یا متاهل شد و شوهرش فوت کرد یا متاهل شد و از شوهرش جدا شد یا اصلا پدر و شوهر هستند ولی توان اداره او را ندارند و برایشان مقدور نیست که او را اداره کنند یا همسر رفته و دست کسی هم به او نمیرسد، در چنین جاهایی تکلیف زن چیست؟
حکومت اسلامی باید معیشت زنان بیسرپرست را تامین کند
در این موارد حکومت اسلامی شرعا موظف است زنانی را که به هر دلیل سرپرست ندارند یا سرپرست وظیفه خود را انجام نمیدهد یا نمیتواند وظایفش را انجام دهد تامین کند، یعنی اگر بخواهیم خیلی کاربردی حرف بزنیم، باید حکومت برای اداره زنان فاقد سرپرست یا زنان فاقد سرپرست سالم و فاقد سرپرست توانا ردیف بودجه داشته باشد.
واژه زن خودسرپرست با فقه اسلامی تعارض دارد!!
ما در جامعه خود واژهای درست کردیم و میگوییم زنان خودسرپرست یا میگوییم خانوادههای زن سرپرست؛ این واژگان، اساسا واژگانی نیستند که فقه اسلامی آنها را بپسندد، اصلا ما در فقه اسلامی چنین حرفی نداریم.
هیچ زنی مامور تامین معیشت هیچ خانوادهای نیست، هیچ زنی حتی مامور تامین معیشت خودش هم نیست. پدر، شوهر و هر کدام از اینها در درجه اول وظیفه دارند و اگر نتوانستند حکومت باید معیشت زن را تامین کند.
حالا ما چه کار کردیم؟ ما واژه زن سرپرست خانواده را درست کردیم، بعد هم یک چرخ خیاطی قسطی به او دادیم و گفتیم آفرین از صبح تا شب و از شب تا صبح خیاطی کن و خرج بچه را درآور یا مثلا هنر میکنیم و آمار میدهیم که این مقدار کار و فرصت شغلی برای زنان سرپرست خانواده ایجاد شده است.
یعنی از یک طرف تبلیغ میکنیم و میگوییم زنانی که شوهر دارند باید به خانه بروند و بالای سر بچههایشان باشند و از طرف دیگر مادر بچههایی را که پدر هم بالای سرشان نیست سرکار میفرستیم. ببینید چقدر دوگانه رفتار میکنیم، انگار نگاه مبنایی در کار نیست.
ارائه فرصتهای شغلی به مردان و حمایت از زنان وظیفه حکومت اسلامی است
آن وقت دولت یک ردیف بودجه برای بیمه بیکاری دارد و به مردها بیمه بیکاری میدهد. نمیدانیم بخندیم یا گریه کنیم، فرصت شغلی برای زنان بیشوهر ایجاد میکنیم و آنها را از خانه بیرون میکشیم آن وقت بیمه بیکاری برای مردان بیکار داریم.
باید فرصت شغلی را به مردها داده و آن ردیف را برای حمایت به زنها بدهیم. دین این را میگوید، یعنی هر کاری که دلمان بخواهد که نمیتوانیم بکنیم، بالاخره یا میخواهیم مطابق شرع عمل کنیم یا میخواهیم هر کاری که دوست داریم انجام دهیم؟!
شرع میگوید حکومت موظف است زنان را، زنان بی شوهر و بدون سرپرست را با عزت تامین کند. شما به فرآیند شغلی ما نگاه کنید و ببینید که چه اتفاقی افتاده است؟ خانمهای شاغل، برای چه سرکار میروند؟
دلایل زنان برای اشتغال چیست؟
یک طیف از خانمها براساس مسئولیت اجتماعی کار میکنند، آن را کنار بگذاریم که بحث دیگری است، اما بخش قابل توجهی از زنان شاغل ما برای چه شاغل هستند؟ به دلیل نیاز مالی، حالا این نیاز گاهی نیاز فوری و گاهی نیاز برآمده از آیندهنگری است.
اسلام میخواهد زن تامین باشد، هم به لحاظ فوری و هم به لحاظ ذهنی، یعنی زن بداند همواره مورد حمایت مالی همسرش، پدرش یا حاکمیت است و زندگی او همواره تامین میباشد.
این همان چیزی است که ما درباره تامین اجتماعی میگوییم. کارگر باید بیمه بیکاری داشته باشد تا اگر کارش را از دست داد خیالش راحت باشد که لَنگ نمیشود، آن چیزی که اسلام برای زن خواسته همین است.
حالا ما چه کاری انجام میدهیم؟ فرصتهای شغلی را به زنان اختصاص میدهند یا خود ما زنها حاضر میشویم حقوق کمتر بگیریم ولی کار کنیم.
نسبت بین اشغال فرصتهای شغلی بوسیله زنان و بیکاری مردان
اصلا این یک نکته جهانی است، زنان حاضر میشوند با امتیاز کمتر کار کنند، برای همین کارفرمایان ترجیح میدهند از نیروی کار زن استفاده کنند، زنها با مطالبات کمتر، فرصتهای شغلی را اشغال میکنند.
اشغال فرصتهای شغلی بهوسیله زنان عملا باعث میشود تعدادی از مردها بیکار بمانند، چون این فرصتهای شغلی محدود است علیالقاعده چه کسی باید در اولویت قرار بگیرد؟ به ویژه در مشاغلی که صرفا درآمدزا است؟
من در دومین نشست راهبردی دفتر مقام معظم رهبری که با عنوان عدالت برگزار شد، مقالهای را تحت عنوان «عدالت جنسیتی با تاکید بر الگوی اشتغال» ارائه کردم. خواهش میکنم به سایت khamenei.ir (سایت نشر آثار مقام معظم رهبری) مراجعه کنید.
در این سایت اگر اسم من را جستجو کنید، سه مقاله در این سایت دارم. سومین مقاله، مقالهای است که چند ماه پیش در دومین نشست راهبردی مقام معظم رهبری با عنوان عدالت جنسیتی ارائه کردم، در این مقاله مفصل راجع به این پروسه بحث کردم و گفتم که الگوی کار و اشتغال فعلی ما الگوی غلطی است.
تبعات بیکاری مردان و اشتغال زنان؟؟
در امور تخصصی باید شایستهسالاری باشد، زن و مرد نداریم، اما در حوزههای غیرتخصصی که صرفا درآمد مطرح است اگر فرصتهای شغلی محدود است باید در اختیار مردان قرار بگیرد، چرا؟
چون وقتی اینطور نباشد و زنان فرصتهای شغلی محدود را بگیرند، تعداد بیشتری مرد بیکار میشوند، با بیکاری مردان دو اتفاق میافتد، آن مردانی که مجرد هستند امکان ازدواج پیدا نمیکنند و آنهایی که ازدواج کردهاند امکان تامین خانواده خود را نخواهند داشت.
در نتیجه، زنان مجرد بیشتری مجرد میمانند و زنان متاهل بیشتری نیازمند تامین اقتصادی میشوند و بر این اساس زنان بیشتری مراجعه میکنند تا فرصتهای شغلی را ولو با مطالبات کمتر اشغال کنند.
وقتی زنان بیشتری فرصتهای شغلی را میگیرند، تعداد بیشتری از مردان بیکار میمانند و در نتیجه آمار ازدواج پایین آمده و آمار فقر بالا میرود و این دور دائم تکرار خواهد شد. به طور کلی، این جریان اقتصاد و اشتغال بیمار است و این شیوه، شیوه غلطی است.
اسلام گفته که باید خیال زنان از بابت تامین بودنشان راحت باشد. مرد موظف به تامین کردن زن میباشد، این مرد، شوهر، پدر یا حکومت است. در حاکمیت دینی زنان باید اداره شوند و حق دارند به لحاظ معیشتی کاملا تامین باشند.
سیره امیرالمومنین(ع) در برخورد با زنان بی سرپرست
جالب است، زمانی که امام علی(ع) در زمان خلافتشان بعد از جنگ جمل در کوفه مستقر شدند، دو زن خدمت امام رسیدند، یکی عرب بود و دیگری عجم. عرض کردند شما سهم مردها را از بیتالمال معلوم کردید، اما ما مرد نداریم و چه کار باید بکنیم؟
امام فرمودند شما که سرپرست مرد ندارید، مستقیما باید خودتان از بیتالمال مقرری داشته باشید، همانطور که مردها دارند و برای خانواده شان مقرری میگیرند، شما باید خودتان مستقیما مقرری بگیرید و برایشان مقرری تعیین فرمودند.
نکته جالب این است که به این دلیل که این زنان مدتها از این حق محروم بودند و خلفای قبلی حقوق آنها را ادا نکرده بودند، امام کارگزار خودشان، در واقع مباشر بیتالمال را صدا کردند و گفتند که این خانمها را با خودتان بازار ببرید (جالب است در متن روایات اسامی اینها هم هست) و برای اینها مثلا وسایل مورد نیاز بخر، حتی اقلام مصرفی خانه را برایشان تامین کن. ضمن اینکه از این به بعد اینها مقرری دارند و از این به بعد ماهانه بیایند و مقرری خود را بگیرند.
مگر ما نمیگوییم سیره معصوم برای ما حجت است، پس ما باید اینطور عمل کنیم. بنابراین زنان حق دارند به لحاظ معیشتی کاملا تامین باشند، بدون اینکه در این زمینه تکلیفی متوجه خود آنها باشد.
برخورداری از اشتغال سالم و ایمن حق زنان طالب کار است
اصل سوم: قبلا در مقدمات گفتیم که فرق حق و تکلیف را بفهمید، در قسمت قبل هم گفتیم که زنان حق دارند تامین باشند و تکلیف معیشتی ندارند، البته این به این معنی نیست که زنان حق ندارند سرکار بروند.
در اصل سوم میگوید با وجود اینکه زنان تکلیف معیشت ندارند، یعنی نباید موظف و ناچار باشند که کار کنند، اما اگر خواستند کار کنند، حق دارند از اشتغال سالم و ایمن برخوردار باشند.
یعنی جامعه باید تلاش کند تا بتواند فرصتهای شغلی ایمن و سالم ایجاد کند، البته روشن است اگر جامعه محدودیت تولید فرصتهای شغلی دارد، در فرصتهای شغلی اقتصادی اولویت با مردها است که قرار است تامین کننده معاش باشند، اما به این معنا نیست که جامعه بگوید زنها به من ربطی ندارند. جامعه موظف است برای زنانی که تمایل به کار کردن دارند اشتغال سالم و ایمن ایجاد کند.
دیدگاه اسلام نسبت به استقلال اقتصادی زن
در صورتی که زنان اشتغال و یا از هر طریق مشروع دیگر کسب ثروت داشته باشند، مثلا از پدرشان به آنها ارث برسد یا از بانک جایزه ببرند یا مثلا کسی به آنها هدیه دهد باید استقلال اقتصادی آنها به رسمیت شناخته شود.
این استقلال اقتصادی چیزی است که در جامعه ما هنوز خوب جا نیفتاده و جزو ارزشهایی است که باید بازتعریف شود. امروز اگر زن شاغلی بگوید من میخواهم سرکار بروم، اما میخواهم حقوقم را برای خودم پس انداز کنم و خرج خانه نکنم، این ضد ارزش تلقی میشود، در حالی که زن شرعا اجازه دارد از درآمد خودش برای خودش استفاده کند و درآمدش را در خانه خرج نکند.
آمیختگی حقوق و اخلاق در نظام حقوقی اسلام
من تاکید میکنم که ما الان بحثهای حقوقی میکنیم، ولی یادمان باشد که بحث حقوقی تنها کافی نیست. قرآن در مورد قتل که بدترین نوع جنایت است میگوید اگر قتل عمد باشد خانواده مقتول حق دارند قصاص قاتل را مطالبه کنند، این بحث حقوقی است، اما بلافاصله میگوید، اگر ببخشند بهتر است.
یکی از ویژگیهای نظام حقوقی اسلام این است که حقوق و اخلاق آن آمیخته است، یعنی میگوید حق دارد قصاص کند، ولی اخلاقی اگر ببخشد بهتر است.
در این قسمت فقط بحث حقوقی داریم، اما بحثهای اخلاقی باید در جای خود مطرح شود که من حتما خواهم گفت و به آن میرسم، اگر الان با ادبیات کوبنده صحبت میکنیم، اقتضای این قسمت از بحث است، ولی در جای خودش بحثهای اخلاقی را هم خواهیم گفت.
زنان وظیفه ندارند درآمد خود را خرج خانواده نمایند
زنان شرعا حق دارند ثروت و حقوقشان را، مبلغی را که ارث گرفتند و هر چیزی را که مشروع به دست آوردند برای خودشان نگه دارند و خرج خانواده نکنند، اما در عرف ما معمولا این حق به زنها داده نمیشود و زنها مجبور میشوند عمل اخلاقی انجام دهند.
انسان باید خودش بخواهد که به اخلاق عمل کند، وقتی که اخلاق زوری شد فایدهای ندارد. من وقتی عملی را انتخاب کنم، اخلاقی است، اما وقتی مجبور به انجام عملی شوم، آن عمل، اخلاقی نیست.
نماز خواندن از ترس خدا یا از ترس خلیفه دوم؟
در زمان خلیفه دوم یک نفر برای خواندن نماز به مسجد آمد، نماز را به سرعت خواند و خواست که برود. خلیفه دوم که در مسجد نشسته بود، کفشش را درآورد و به طرف او پرتاب کرد، فرد برگشت و گفت چه شده است؟ خلیفه گفت این چه طرز نماز خواندن بود؟ برگرد مثل آدم، شمرده و آرام نماز بخوان، این فرد هم از ترس خلیفه برگشت و نماز کامل با مستحبات و ... خواند.
وقتی خواست برود خلیفه به او گفت: آفرین، حالا خودت بگو این بهتر بود یا آن نماز اول؟ فرد با ترس و لرز گفت: باور کن اولی. خلیفه گفت: چرا؟ گفت: چون آن را از ترس خدا خواندم، این را از ترس خلیفه. نماز وقتی ارزش دارد که از ترس خدا باشد.
این اخلاق وقتی اخلاق است که انتخاب شخصی باشد نه از ترس جناب خلیفه. متاسفانه عرف ما، عرفی است که رعایت یکسری اخلاقیات را برای زنان اجبار کرده است.
برای همین زنی که اخلاقی عمل میکند از عمل اخلاقی خود لذت نمیبرد، بلکه احساس زجر و شکنجه میکند. این در صورتی است که وقتی کسی اخلاقی عمل میکند باید راضی و خوشحال باشد، اما راضی نیست، چرا راضی نیست؟ چون اخلاقیات را خودش انتخاب نکرده، بلکه عرف او را مجبور کرده است. این هم از اصل سوم، پس زنان حق دارند اشتغال سالم و ایمن به همراه استقلال اقتصادی داشته باشند.
اصول بنیادین نظام حقوقی اسلام در مورد زنان و خانواده
میخواهیم وارد بیان 5 اصل بنیادی در مورد زنان و نظام خانواده در نظام حقوقی اسلام شویم. گفتیم که نظام حقوقی اسلام در بخشی که مربوط به زنان و نظام خانواده است، 5 اصل بنیادین دارد.
دقت کنید که ما در اینجا پاسخ کسانی را میدهیم که معتقدند حقوق زن در اسلام پایمال شده و اسلام به زن به چشم انسان کامل و واقعی نگاه نکرده و حقوق او را تضییع نموده است. ما میگوییم اسلام به زن چه حقوقی داده و اینها اصول بنیادین نظام حقوقی اسلام نسبت به زنان و خانواده است.
تامین امنیت زنان و جامعه وظیفه مردان است
اصل اول: زنان حق دارند از امنیت کامل برخوردار باشند بدون آنکه برای ایجاد آن تکلیفی داشته باشند، پس حق برخورداری از امنیت، حق زن است بدون اینکه در این مورد خاص خودش تکلیفی داشته باشد، یعنی زن در قبال تولید امنیت برای جامعه تکلیفی ندارد و ایجاد، توسعه و حفظ امنیت در خانواده و جامعه وظیفه مرد است.
دو مورد استثنا که زنان نیز باید در تأمین امنیت وارد شوند
دو چیز در اسلام در این مورد خاص استثنا شده است. یکی جهاد دفاعی، یعنی اگر جامعه مورد تهدید قرار بگیرد و به اندازه کافی مرد حضور نداشته باشد، زنان باید دفاع کنند.
استثناء دیگر امر به معروف و نهی ازمنکر است. قرآن تصریح دارد که زنان موظف و مکلف به امر به معروف و نهی از منکر هستند، البته به قید احراز شرایط، یعنی باید مطمئن شویم اینجا جهاد دفاعی یا مورد امر به معروف و نهی از منکری است و شرایط احراز شده که زنها باید حضور داشته باشند و الا اگر شرایط امر به معروف و نهی از منکر یا شرایط جهاد دفاعی احراز نشده باشد، زنان تکلیفی ندارند، در عین اینکه حق دارند.
زنان حق دارند همواره از امنیت کامل برخوردار باشند، بنابراین مردان، به عنوان مرد خانواده یا به عنوان مرد جامعه یا به عنوان مردان سیستم حاکمیت، موظفند برای زنان امنیت ایجاد کنند.
این حق اول، حقی است که زنان در بسیاری از کشورها از آن برخوردار نیستند، یعنی موظفند خودشان برای خودشان امنیت ایجاد کنند، اینگونه نیست که بدون قید و شرط فقط مصرف کننده امنیت باشند، ولی اسلام میگوید تامین امنیت وظیفه مرد است و زن در این حوزه برخوردار میباشد.
زنان وظیفهای برای تامین معیشت خود و خانواده ندارند
اصل دوم: زنان حق دارند در تمام طول عمرشان، از تولد تا مرگ، به لحاظ معیشتی کاملا تامین باشند. با عزت هم تامین باشند، نه صدقه و کمیته امدادی، بدون اینکه در این زمینه تکلیفی متوجه خودشان باشد. شما در تمام کشورهای عالم بگردید در هیچجا این حق را به این شکل و با این حیطه وسیع برای زن قائل نیستند.
یعنی چه؟ یعنی زن هرگز در هیچ بخشی از عمرش، نه تنها در قبال هیچ کس دیگر، حتی در قبال نیازهای اقتصادی خود نیز تکلیفی ندارد، بلکه همواره باید به لحاظ اقتصادی تامین باشد و نیازهای اقتصادی او را برآورده کنند.
چه کسی باید این نیازها را برآورده کند؟ چه کسی مامور تامین نیازهای دختری است که به دنیا میآید؟ پدر، به عنوان ولی قهری او؛ وقتی ازدواج میکند چه کسی مسئولیت تامین نیازهای او را دارد؟ همسرش.
حالا قبل از ازدواج پدر دختر فوت کرد، در یک دوره تجرد پدر نداشته است یا متاهل شد و شوهرش فوت کرد یا متاهل شد و از شوهرش جدا شد یا اصلا پدر و شوهر هستند ولی توان اداره او را ندارند و برایشان مقدور نیست که او را اداره کنند یا همسر رفته و دست کسی هم به او نمیرسد، در چنین جاهایی تکلیف زن چیست؟
حکومت اسلامی باید معیشت زنان بیسرپرست را تامین کند
در این موارد حکومت اسلامی شرعا موظف است زنانی را که به هر دلیل سرپرست ندارند یا سرپرست وظیفه خود را انجام نمیدهد یا نمیتواند وظایفش را انجام دهد تامین کند، یعنی اگر بخواهیم خیلی کاربردی حرف بزنیم، باید حکومت برای اداره زنان فاقد سرپرست یا زنان فاقد سرپرست سالم و فاقد سرپرست توانا ردیف بودجه داشته باشد.
واژه زن خودسرپرست با فقه اسلامی تعارض دارد!!
ما در جامعه خود واژهای درست کردیم و میگوییم زنان خودسرپرست یا میگوییم خانوادههای زن سرپرست؛ این واژگان، اساسا واژگانی نیستند که فقه اسلامی آنها را بپسندد، اصلا ما در فقه اسلامی چنین حرفی نداریم.
هیچ زنی مامور تامین معیشت هیچ خانوادهای نیست، هیچ زنی حتی مامور تامین معیشت خودش هم نیست. پدر، شوهر و هر کدام از اینها در درجه اول وظیفه دارند و اگر نتوانستند حکومت باید معیشت زن را تامین کند.
حالا ما چه کار کردیم؟ ما واژه زن سرپرست خانواده را درست کردیم، بعد هم یک چرخ خیاطی قسطی به او دادیم و گفتیم آفرین از صبح تا شب و از شب تا صبح خیاطی کن و خرج بچه را درآور یا مثلا هنر میکنیم و آمار میدهیم که این مقدار کار و فرصت شغلی برای زنان سرپرست خانواده ایجاد شده است.
یعنی از یک طرف تبلیغ میکنیم و میگوییم زنانی که شوهر دارند باید به خانه بروند و بالای سر بچههایشان باشند و از طرف دیگر مادر بچههایی را که پدر هم بالای سرشان نیست سرکار میفرستیم. ببینید چقدر دوگانه رفتار میکنیم، انگار نگاه مبنایی در کار نیست.
ارائه فرصتهای شغلی به مردان و حمایت از زنان وظیفه حکومت اسلامی است
آن وقت دولت یک ردیف بودجه برای بیمه بیکاری دارد و به مردها بیمه بیکاری میدهد. نمیدانیم بخندیم یا گریه کنیم، فرصت شغلی برای زنان بیشوهر ایجاد میکنیم و آنها را از خانه بیرون میکشیم آن وقت بیمه بیکاری برای مردان بیکار داریم.
باید فرصت شغلی را به مردها داده و آن ردیف را برای حمایت به زنها بدهیم. دین این را میگوید، یعنی هر کاری که دلمان بخواهد که نمیتوانیم بکنیم، بالاخره یا میخواهیم مطابق شرع عمل کنیم یا میخواهیم هر کاری که دوست داریم انجام دهیم؟!
شرع میگوید حکومت موظف است زنان را، زنان بی شوهر و بدون سرپرست را با عزت تامین کند. شما به فرآیند شغلی ما نگاه کنید و ببینید که چه اتفاقی افتاده است؟ خانمهای شاغل، برای چه سرکار میروند؟
دلایل زنان برای اشتغال چیست؟
یک طیف از خانمها براساس مسئولیت اجتماعی کار میکنند، آن را کنار بگذاریم که بحث دیگری است، اما بخش قابل توجهی از زنان شاغل ما برای چه شاغل هستند؟ به دلیل نیاز مالی، حالا این نیاز گاهی نیاز فوری و گاهی نیاز برآمده از آیندهنگری است.
اسلام میخواهد زن تامین باشد، هم به لحاظ فوری و هم به لحاظ ذهنی، یعنی زن بداند همواره مورد حمایت مالی همسرش، پدرش یا حاکمیت است و زندگی او همواره تامین میباشد.
این همان چیزی است که ما درباره تامین اجتماعی میگوییم. کارگر باید بیمه بیکاری داشته باشد تا اگر کارش را از دست داد خیالش راحت باشد که لَنگ نمیشود، آن چیزی که اسلام برای زن خواسته همین است.
حالا ما چه کاری انجام میدهیم؟ فرصتهای شغلی را به زنان اختصاص میدهند یا خود ما زنها حاضر میشویم حقوق کمتر بگیریم ولی کار کنیم.
نسبت بین اشغال فرصتهای شغلی بوسیله زنان و بیکاری مردان
اصلا این یک نکته جهانی است، زنان حاضر میشوند با امتیاز کمتر کار کنند، برای همین کارفرمایان ترجیح میدهند از نیروی کار زن استفاده کنند، زنها با مطالبات کمتر، فرصتهای شغلی را اشغال میکنند.
اشغال فرصتهای شغلی بهوسیله زنان عملا باعث میشود تعدادی از مردها بیکار بمانند، چون این فرصتهای شغلی محدود است علیالقاعده چه کسی باید در اولویت قرار بگیرد؟ به ویژه در مشاغلی که صرفا درآمدزا است؟
من در دومین نشست راهبردی دفتر مقام معظم رهبری که با عنوان عدالت برگزار شد، مقالهای را تحت عنوان «عدالت جنسیتی با تاکید بر الگوی اشتغال» ارائه کردم. خواهش میکنم به سایت khamenei.ir (سایت نشر آثار مقام معظم رهبری) مراجعه کنید.
در این سایت اگر اسم من را جستجو کنید، سه مقاله در این سایت دارم. سومین مقاله، مقالهای است که چند ماه پیش در دومین نشست راهبردی مقام معظم رهبری با عنوان عدالت جنسیتی ارائه کردم، در این مقاله مفصل راجع به این پروسه بحث کردم و گفتم که الگوی کار و اشتغال فعلی ما الگوی غلطی است.
تبعات بیکاری مردان و اشتغال زنان؟؟
در امور تخصصی باید شایستهسالاری باشد، زن و مرد نداریم، اما در حوزههای غیرتخصصی که صرفا درآمد مطرح است اگر فرصتهای شغلی محدود است باید در اختیار مردان قرار بگیرد، چرا؟
چون وقتی اینطور نباشد و زنان فرصتهای شغلی محدود را بگیرند، تعداد بیشتری مرد بیکار میشوند، با بیکاری مردان دو اتفاق میافتد، آن مردانی که مجرد هستند امکان ازدواج پیدا نمیکنند و آنهایی که ازدواج کردهاند امکان تامین خانواده خود را نخواهند داشت.
در نتیجه، زنان مجرد بیشتری مجرد میمانند و زنان متاهل بیشتری نیازمند تامین اقتصادی میشوند و بر این اساس زنان بیشتری مراجعه میکنند تا فرصتهای شغلی را ولو با مطالبات کمتر اشغال کنند.
وقتی زنان بیشتری فرصتهای شغلی را میگیرند، تعداد بیشتری از مردان بیکار میمانند و در نتیجه آمار ازدواج پایین آمده و آمار فقر بالا میرود و این دور دائم تکرار خواهد شد. به طور کلی، این جریان اقتصاد و اشتغال بیمار است و این شیوه، شیوه غلطی است.
اسلام گفته که باید خیال زنان از بابت تامین بودنشان راحت باشد. مرد موظف به تامین کردن زن میباشد، این مرد، شوهر، پدر یا حکومت است. در حاکمیت دینی زنان باید اداره شوند و حق دارند به لحاظ معیشتی کاملا تامین باشند.
سیره امیرالمومنین(ع) در برخورد با زنان بی سرپرست
جالب است، زمانی که امام علی(ع) در زمان خلافتشان بعد از جنگ جمل در کوفه مستقر شدند، دو زن خدمت امام رسیدند، یکی عرب بود و دیگری عجم. عرض کردند شما سهم مردها را از بیتالمال معلوم کردید، اما ما مرد نداریم و چه کار باید بکنیم؟
امام فرمودند شما که سرپرست مرد ندارید، مستقیما باید خودتان از بیتالمال مقرری داشته باشید، همانطور که مردها دارند و برای خانواده شان مقرری میگیرند، شما باید خودتان مستقیما مقرری بگیرید و برایشان مقرری تعیین فرمودند.
نکته جالب این است که به این دلیل که این زنان مدتها از این حق محروم بودند و خلفای قبلی حقوق آنها را ادا نکرده بودند، امام کارگزار خودشان، در واقع مباشر بیتالمال را صدا کردند و گفتند که این خانمها را با خودتان بازار ببرید (جالب است در متن روایات اسامی اینها هم هست) و برای اینها مثلا وسایل مورد نیاز بخر، حتی اقلام مصرفی خانه را برایشان تامین کن. ضمن اینکه از این به بعد اینها مقرری دارند و از این به بعد ماهانه بیایند و مقرری خود را بگیرند.
مگر ما نمیگوییم سیره معصوم برای ما حجت است، پس ما باید اینطور عمل کنیم. بنابراین زنان حق دارند به لحاظ معیشتی کاملا تامین باشند، بدون اینکه در این زمینه تکلیفی متوجه خود آنها باشد.
برخورداری از اشتغال سالم و ایمن حق زنان طالب کار است
اصل سوم: قبلا در مقدمات گفتیم که فرق حق و تکلیف را بفهمید، در قسمت قبل هم گفتیم که زنان حق دارند تامین باشند و تکلیف معیشتی ندارند، البته این به این معنی نیست که زنان حق ندارند سرکار بروند.
در اصل سوم میگوید با وجود اینکه زنان تکلیف معیشت ندارند، یعنی نباید موظف و ناچار باشند که کار کنند، اما اگر خواستند کار کنند، حق دارند از اشتغال سالم و ایمن برخوردار باشند.
یعنی جامعه باید تلاش کند تا بتواند فرصتهای شغلی ایمن و سالم ایجاد کند، البته روشن است اگر جامعه محدودیت تولید فرصتهای شغلی دارد، در فرصتهای شغلی اقتصادی اولویت با مردها است که قرار است تامین کننده معاش باشند، اما به این معنا نیست که جامعه بگوید زنها به من ربطی ندارند. جامعه موظف است برای زنانی که تمایل به کار کردن دارند اشتغال سالم و ایمن ایجاد کند.
دیدگاه اسلام نسبت به استقلال اقتصادی زن
در صورتی که زنان اشتغال و یا از هر طریق مشروع دیگر کسب ثروت داشته باشند، مثلا از پدرشان به آنها ارث برسد یا از بانک جایزه ببرند یا مثلا کسی به آنها هدیه دهد باید استقلال اقتصادی آنها به رسمیت شناخته شود.
این استقلال اقتصادی چیزی است که در جامعه ما هنوز خوب جا نیفتاده و جزو ارزشهایی است که باید بازتعریف شود. امروز اگر زن شاغلی بگوید من میخواهم سرکار بروم، اما میخواهم حقوقم را برای خودم پس انداز کنم و خرج خانه نکنم، این ضد ارزش تلقی میشود، در حالی که زن شرعا اجازه دارد از درآمد خودش برای خودش استفاده کند و درآمدش را در خانه خرج نکند.
آمیختگی حقوق و اخلاق در نظام حقوقی اسلام
من تاکید میکنم که ما الان بحثهای حقوقی میکنیم، ولی یادمان باشد که بحث حقوقی تنها کافی نیست. قرآن در مورد قتل که بدترین نوع جنایت است میگوید اگر قتل عمد باشد خانواده مقتول حق دارند قصاص قاتل را مطالبه کنند، این بحث حقوقی است، اما بلافاصله میگوید، اگر ببخشند بهتر است.
یکی از ویژگیهای نظام حقوقی اسلام این است که حقوق و اخلاق آن آمیخته است، یعنی میگوید حق دارد قصاص کند، ولی اخلاقی اگر ببخشد بهتر است.
در این قسمت فقط بحث حقوقی داریم، اما بحثهای اخلاقی باید در جای خود مطرح شود که من حتما خواهم گفت و به آن میرسم، اگر الان با ادبیات کوبنده صحبت میکنیم، اقتضای این قسمت از بحث است، ولی در جای خودش بحثهای اخلاقی را هم خواهیم گفت.
زنان وظیفه ندارند درآمد خود را خرج خانواده نمایند
زنان شرعا حق دارند ثروت و حقوقشان را، مبلغی را که ارث گرفتند و هر چیزی را که مشروع به دست آوردند برای خودشان نگه دارند و خرج خانواده نکنند، اما در عرف ما معمولا این حق به زنها داده نمیشود و زنها مجبور میشوند عمل اخلاقی انجام دهند.
انسان باید خودش بخواهد که به اخلاق عمل کند، وقتی که اخلاق زوری شد فایدهای ندارد. من وقتی عملی را انتخاب کنم، اخلاقی است، اما وقتی مجبور به انجام عملی شوم، آن عمل، اخلاقی نیست.
نماز خواندن از ترس خدا یا از ترس خلیفه دوم؟
در زمان خلیفه دوم یک نفر برای خواندن نماز به مسجد آمد، نماز را به سرعت خواند و خواست که برود. خلیفه دوم که در مسجد نشسته بود، کفشش را درآورد و به طرف او پرتاب کرد، فرد برگشت و گفت چه شده است؟ خلیفه گفت این چه طرز نماز خواندن بود؟ برگرد مثل آدم، شمرده و آرام نماز بخوان، این فرد هم از ترس خلیفه برگشت و نماز کامل با مستحبات و ... خواند.
وقتی خواست برود خلیفه به او گفت: آفرین، حالا خودت بگو این بهتر بود یا آن نماز اول؟ فرد با ترس و لرز گفت: باور کن اولی. خلیفه گفت: چرا؟ گفت: چون آن را از ترس خدا خواندم، این را از ترس خلیفه. نماز وقتی ارزش دارد که از ترس خدا باشد.
این اخلاق وقتی اخلاق است که انتخاب شخصی باشد نه از ترس جناب خلیفه. متاسفانه عرف ما، عرفی است که رعایت یکسری اخلاقیات را برای زنان اجبار کرده است.
برای همین زنی که اخلاقی عمل میکند از عمل اخلاقی خود لذت نمیبرد، بلکه احساس زجر و شکنجه میکند. این در صورتی است که وقتی کسی اخلاقی عمل میکند باید راضی و خوشحال باشد، اما راضی نیست، چرا راضی نیست؟ چون اخلاقیات را خودش انتخاب نکرده، بلکه عرف او را مجبور کرده است. این هم از اصل سوم، پس زنان حق دارند اشتغال سالم و ایمن به همراه استقلال اقتصادی داشته باشند.